در صنعت بازیهای ویدیویی، همواره مرزهای فنی و گرافیکی در حال گسترش بوده است. با عرضهی کنسولها و سختافزارهای جدید، انتظار میرفت که نسلهای بعدی بازیهای AAA بتوانند گرافیک بالا و فراواقعگرایانهتری ارائه دهند. بااینحال، گروهی از توسعهدهندگان در گفتوگوهای اخیر خود مدعی شدهاند که رسیدن به سطحی از گرافیک بسیار پیشرفته – آنگونه که اغلب بازیکنان تصور میکنند – دیگر امکانپذیر نخواهد بود. به گفتهی این عده، محدودیتهای فنی و هزینههای سرسامآور تولید، باعث شده است که رؤیای ساخت عناوین AAA با گرافیک کاملاً واقعی رفتهرفته رنگ ببازد.
نخستین نشانههای این تغییر نگرش را میتوان در مصاحبههای اخیر برخی استودیوهای بزرگ مشاهده کرد. آنان معتقدند که رسیدن به سطح «گرافیک سینمایی» در عمل، از یک سو به بودجههایی عظیم نیاز دارد که فقط معدودی ناشر بزرگ از پس آن برمیآیند و از سوی دیگر، تیمهای توسعه را با فشار زمانی و روانی مضاعفی مواجه میکند. چنین فضایی، خلاقیت و نوآوری را در بسیاری از بخشهای دیگر بازی – از طراحی مراحل گرفته تا المانهای روایی – تحتالشعاع قرار میدهد و میتواند لذت واقعی یک بازی را کمرنگ کند.
هزینههای تصاعدی و بازگشت سرمایه نامطمئن
در چند سال اخیر، هزینههای تولید بازیهای AAA به شکل چشمگیری افزایش یافته است، توسعهدهندگان برای افزودن جزئیات و ظرافتهای گرافیکی مانند نورپردازی پویا، بافتهای باکیفیت و انیمیشنهای بسیار طبیعی، به تیمهای بزرگی از متخصصان نیاز دارند، همچنین استفاده از موتورهای بازیسازی پیشرفته و لایسنسهای نرمافزاری هزینههای هنگفتی در پی دارد، بااینوجود تضمین وجود ندارد که همهی سرمایهی صرفشده بازگردد، چراکه بازیکنان ممکن است بنا به دلایل گوناگونی نتوانند یا نخواهند یک بازی با گرافیک بالا اما قیمت هنگوفت را خریداری کنند.
از سوی دیگر، پلتفرمهای جدید دیجیتالی و روشهای نوین توزیع بازی باعث شده تا برخی شرکتها تصور کنند که با عرضهی نسخههای ارزانتر، اما با کیفیت مقبول، بازگشت سرمایه بالاتری خواهند داشت. استقبال گسترده از بازیهای مستقل (ایندی) در فروشگاههای آنلاین نیز این نظریه را تقویت کرده است. بازیهای مستقل اغلب به جای گرافیک افسانهای، بر خلاقیت و نوآوری در گیمپلی و روایت تمرکز میکنند و همین امر توجه بخش زیادی از بازیکنان را جلب کرده است.
عدم اهمیت بالای گرافیک نزد بسیاری از بازیکنان
طبق آمار و نظرسنجیهای اخیر، تعداد قابلتوجهی از گیمرها دیگر مانند گذشته حساسیت افراطی روی گرافیک ندارند. آنان ترجیح میدهند که تجربهی بازی جذاب باشد و وقت مفیدی را پای یک داستان گیرا یا گیمپلی نوآورانه سپری کنند. این گروه معتقد است که هر اندازه هم گرافیک یک بازی نزدیک به واقعیت باشد، اگر محتوای اصلی آن گیرا نباشد یا چالش کافی ارائه ندهد، نمیتواند موفقیت بلندمدت داشته باشد. به همین دلیل است که موج جدیدی از بازیها با گرافیک متوسط اما ایدههای منحصربهفرد موفق شدهاند جای خود را در بازار باز کنند.
این تغییر دیدگاه، سبب شده تا توسعهدهندگان متوجه شوند که سرمایهگذاری افراطی روی جزئیات بصری، شاید برای گروهی محدود جالب باشد، اما بخش بزرگی از جامعهی بازیکنان را چندان جذب نمیکند. به عقیدهی بسیاری، اگر هزینه و زمان صرفشده برای بهبود کیفیت بصری افراطی، صرف ایجاد تنوع در المانهای گیمپلی یا بهبود هوش مصنوعی شود، نتیجهی بهتری حاصل خواهد شد.
حمایت برخی از کهنهکاران صنعت از پروژههای کمهزینه
بسیاری از چهرههای باسابقهی صنعت بازی، از جمله طراحان ارشد استودیوهای مشهور، به تازگی از پروژههای کمهزینه یا میانرده حمایت کردهاند. این افراد که خود در خلق برخی از مشهورترین بازیهای AAA نقش داشتهاند، اکنون بر این باورند که موفقیت یک بازی را نباید تنها در گرافیک بالا یا بودجهی کلان جستوجو کرد. به گفتهی آنان، تمرکز صرف بر ارتقای بصری و خلق انیمیشنهای پیچیده، گاه میتواند ریشههای خلاقیت را بخشکاند و تیمهای توسعه را به سمت رویکردی کاملاً فنی و مهندسی پیش ببرد، درحالیکه بازیهای موفق اغلب تلفیقی از هنر و فناوریاند.
برخی از این افراد با اشاره به بازیهای کلاسیکی چون «ماریو» یا «زلدا» یادآور میشوند که در آن دوران، بدون داشتن گرافیک پیشرفته، عناوین سرگرمکننده و ماندگاری خلق میشدند. آنان بر این باورند که مهمترین عامل موفقیت یک بازی، دیدگاه روشن دربارهی مکانیکها، اهداف و تجربیاتی است که به بازیکن ارائه میدهد. اگر گرافیک فوقپیشرفته در خدمت چنین ایدههایی نباشد، نمیتواند موفقیتی پایدار را تضمین کند.
فشار بر توسعهدهندگان و فرسایش خلاقیت
فضای رقابتی و توقعات روزافزون بازیکنان و ناشران، فشار چشمگیری بر استودیوها و سازندگان وارد میکند. توسعهدهندگان برای رسیدن به استانداردهای گرافیکی هرچه بالاتر، مجبورند بدون توقف کار کنند و این وضعیت منجر به آن چیزی میشود که در صنعت به نام «بحران کاری» (Crunch) شناخته میشود. کار مداوم در چنین شرایطی، ازنظر روحی و جسمی آسیبزا است و حتی امکان دارد کیفیت نهایی محصول را نیز کاهش دهد. چراکه افرادی که خسته و تحت فشارند، نمیتوانند ایدههای نوآورانهای خلق کنند.
کنار گذاشتن جاهطلبی صرفاً بصری و حرکت به سمت تعادل بین جلوههای تصویری، گیمپلی و داستانسرایی میتواند به بهتر شدن شرایط کاری توسعهدهندگان کمک کند. بسیاری از آنها معتقدند که وقتی انتظارات بازیکنان به سطح معقولتری برگردد، خلاقیتهای نابی بروز میکند که در فضایی بدون استرس شکل میگیرند.
آیندهی بازیهای AAA و تمرکز بر ارزش سرگرمی
اگرچه برخی تحلیلگران هنوز معتقدند که کنسولها و کامپیوترهای نسل آینده میتوانند پتانسیل رسیدن به گرافیکهای نزدیک به واقعیت را فراهم کنند، اما هزینه و ریسک چنین پروژههایی برای بسیاری از ناشران قابل توجیه نیست. در عوض، بسیاری بر این باورند که آیندهی صنعت بازی در گرو ساخت عناوینی است که درعین داشتن کیفیت بصری مناسب، بر تجربهی سرگرمکننده و بهیادماندنی متمرکز باشند. این دیدگاه، میتواند زمینه را برای ورود استودیوهای تازهنفس و ایدههای خلاقانهتر فراهم کند؛ چهبسا شاهد ظهور عناوین نوآورانه با بودجههای کمتر و سبکهای متنوعتر باشیم.
در مجموع، به نظر میرسد چشمانداز فعلی صنعت بازیهای ویدیویی در حال تغییر از رقابت بر سر «رزولوشن بیشتر و بافتهای دقیقتر» به سوی توجه به اصل سرگرمی و امکانات روایی است. توسعهدهندگان، ناشران و حتی خود بازیکنان، اکنون بیش از هر زمان دیگر به این باور رسیدهاند که گرافیکهای فوقپیشرفته، الزامی برای موفقیت یک بازی نیست. بدین ترتیب، دورهای تازه در راه است؛ دورهای که در آن، محتوای غنی و ایدههای نوآورانه جایگزین جاهطلبیهای بیحد بصری خواهد شد.
یک پاسخ
اینشالله که خیره