در حالی که من در تمام عمرم طرفدار مرد عنکبوتی بودم، اولین تجربه من با استودیوی Insomniac در سال 2018 با انتشار Marvel’s Spider-Man بود و علاقهای به بازی Ratchet & Clank و حتی Resistance نداشتم. اما Marvel’s Spider-Manاز بسیاری جهات یک بازی مرد عنکبوتی کامل بود، چیزی که شاید همیشه آرزوی آن را داشته ام. البته باید اعتراف کنم همان مردعنکبوتی سال 2018 با مشکلاتی روبهرو بود و به نظر بازی کامل نشده بود، شاید به دلیل اولین تجربه این سازنده روی یک اثر ابرقهرمانانه یا شاید ترس از ریسک بیشتر، باعث این اتفاق افتاد. با این حال، در کنار این کاستیها و مشکلات، Insomniac یک دنیای پویا، فانتزی و فوقالعادهای را برای یک بازی ابرقهرمانانه خلق کرد بود. اگر شما هم بسته الحاقی و هم بازی اصلی را تجربه کرده باشید، قطعا موافق هستید که Spider-Man: Miles Morales به مراتب بهتر از بازی اصلی بود. این بسته الحاقی، فرمول ناپخته مرد عنکبوتی را به مراتب کامل و حتی بسیاری از مشکلات کلیدی بازی را اصلاح شده کرد. حال Marvel’s Spider-Man 2 جایی است که Insomniac به راحتی به دنیای مردعنکبوتی تسلط کامل دارد. یک اثر بی نقص، روان و داستانی که کم و بیش ما را به یاد سهگانه پرافتخار سم ریمی میاندازد.
Marvel’s Spider-Man 2 قصد داستان دو مرد عنکبوتی را روایت میکند. من نگران بودم که انجام این کار بیش از حد به نظر برسد و داستان نتواند به خوبی با این موضوع کنار بیآید. به هر حال، بهترین داستانهای ابر قهرمانانه چه در بازی و چه در فیلم یا کمیک باعث می شود تا شما به فردی که زیر پوشش قهرمانانه است اهمیت بیشتری بدهید. در حالی که بازیهای ویدیویی شامل بخشهای دیگری چون مبارزات، اکشن فوقالعاده و غیره هستند، اما بدون مشکلات احساسی در توسعه شخصیت این ابرقهرمانان، داستان هیچ معنایی به خود نمیگیرد. من خوشحالم که بگویم داستان دو مرد عنکبوتی بسیار متعادل است. بیشتر از این، به طور مداوم احساس می شود که داستان به دو مرد عنکبوتی نیاز دارد. ما شاهد این هستیم که مایلز و پیتر، هر دو در زندگی شخصی و ابرقهرمانانهی خود دچار درگیری هستند. این درگیری از همان اول داستان احساس میشود و تا انتهای بازی با شما حرکت میکند، حال گاهاً به صورت طنز یا گاهی غمانگیر و حتی عاشقانه این دوگانگی و مشکلات یک ابرقهرمان را نشان میدهد.
همانطور که گفتم داستان بازی مرا به یاد سهگانه سم ریمی میاندازد، مخصوصا قسمت دوم و سوم که مشکلات شخصی پیتر پارکر روی شخصیت قهرمانانه او نیز تاثیر میگذاشت. سیمبیوت معمولا یک داستان پیچیده برای مرد عنکبوتی میسازد و Insomniac به خوبی توانست از این موضوع در بازی استفاده کند. اگر به یاد داشته باشید، اولین حضور سیمبیوت با هری آزبورن (یکی از دوستان بسیار نزدیک پیتر) بود و متوجه شدیم که سیمبیوت بیماری ناتوان کننده هری که از مادرش به اثر برده را درمان میکند یا حداقل روند بیماری را کند میکند. حال بدون این که بخواهم داستان بازی را اسپویل کنم تنها به این موضوع اشاره میکنم که سیمبیوت، هری را به خاطر پیتر رها میکند که همین نقطهی مهمی در داستان بازی میشود که سازندگان به خوبی از آن استفاده کردند.
پیتر پارکر با لباس سیاه چیزی است که در کمیکها، فیلمها و حتی بازیهای به خوبی نمایش گذاشته میشود و خوشحالم که بگویم Insomniac توانسته به خوبی پیتر پارکر با شخصیت تاریکتری را نشان دهد. پیتر به آرامی تحت تاثیر سیمبیوت قرار می گیرد، اما هرگز از خط قرمزهای بسیار مهم نمی گذرد. او بارها عصبی و خود محورتر میشود و وسوسه بر قدرت لباس سیاه باعث میشود که او یک مردعنکبوتی و حتی یک پیتر پارکر بهتری شود اما مدام دوگانگی و کش مکش زندگی شخصی و ابرقهرمانانه پیتر نیز بیشتر میشود و کم کم متوجه خواهیم شد که او به یک ضد قهرمان در حال تغیر است.
در حالی که بازی Marvel’s Spider-Man 2 یک روایت تازه و دروازههای جدیدی برای مردعنکبوتی ایجاد میکند اما Insomniac اتفاقات بازی اول را فراموش نکرده، پیتر با از دست دادن عمه می و مایلز با از دست دادن پدرش، هر دو غم بسیار بزرگی را در طول بازی با خود همراه میکنند. این موضوع نا امیدی و رستگاری را به یکی از هستههای اصلی داستان بازی تبدیل کرده که نشان میدهد هر دو به دنبال آرامش هستند و بیشتر به این نکته اشاره دارد که اگر به دنبال نجات دیگران هستید ابتدا باید خودتان را از منجلاب مشکلات نجات دهید.
در قسمت اول بازی، نویسندگان چیز خاصی را ارائه دادند، آنها موفق شدند که داستان اکتاویوس و عمه می را به شیوه تازهتری روایت کنند و حال دوباره این کار را با کراوان شکارچی، هری و ونوم انجام دادهاند. همه ما این شخصیتها را میشناسیم و Insomniac به خوبی تصویر تازهای از این شخصیتها به ما نشان داد. در حالی که تیپ شخصیتی آنها دوباره گویی از کمیکها و یا فیلمها به حساب میآید، اما سازندگان تمام تلاششان را کردند که معرفی دوباره آنها خسته کننده نباشد.
از هر لحاظ که به بازی نگاه کنید، Marvel’s Spider-Man 2 بیشتر از قسمت اول بازی است اما این تمام ماجرا نیست. Insomniac فقط فرمول خود را اصلاح نکرده بلکه کاستیهای بازی اول را دوباره بازسازی کرده است و چیزهایی که در بازی اول، به خوبی نمایش گذاشته شدا را به صورت کاملتری در نسخه جدید، ارتقا دادند. یکی از مثالهایی که میتوان گفت، حضور مراحل مری جین است. هر چند که بسیاری این مراحل را نقطه ضعف بازی میدانند، اما اگر توجه کرده باشید، مری جین مانند قسمت اول احساس درماندگی به شما نمیدهد، بلکه چیزی که Insomniac تلاش دارد نشان دهد، یک شخصیت رامتر از الی از بازی The Last of Us II است.
بسیاری از بازی های جهان باز، بیش از 100 ساعت زمان نیاز دارند تا تکمیل شوند و همانطور که تجربه کردهاید، ممکن است تعداد ماموریتهای ریز به قدری زیاد و خسته کننده باشد که بخش ناچیزی از بازی را از دست بدهید یا بعد از پایان ماموریتهای اصلی به سمت این ماموریتها بروید. این در حالی است که بازی Marvel’s Spider-Man 2 تنها 30 الی 40 ساعت طول می کشد تا به پلاتینیوم کامل برسید، و تجربه کامل کردن بازی با دیگر عناوین تفاوت بسیار زیادی دارد. فرقی نمیکند به دنبال جنایات ریز هستید، یا محتوای جانبی بازی، دنیای این بازی پر از کارهایی است که میتوانید انجام دهید و هر جنبه از بازی نوعی داستان جذابی را رعایت میکند. اینسومنیاک همچنین با افزودن نشانه های بصری باورنکردنی برای هر رویداد جهان باز، مطمئن شده است که زمان زیادی را صرف خیره شدن به صفحه نقشه نمیکنید. سیستم مبارزات بازی تغییرات انقلابی به خود ندیده، اما کاملتر شده و چیزی که ما انتظارش را از قسمت اول داشتیم را در این بازی میبینیم. به طور کلی، Marvel’s Spider-Man 2 بازی سریعتری است و این سرعت بیشتر، در مبارزات هم خودش را نشان میدهد. مبارزات بازی تقریبا چالش جدید خاصی برایتان ایجاد نمیکنند در واقع تمام بازیهای ابرقهرمانانه از روی الگوی بتمن پیروی میکنند. بزرگترین نقطه عطف این بازی، این است که حالا ما دو شخصیت عنکبوتی داریم که هر کدام از آنها میتوانند مبارزات بازی را دچار تحول کنند. از قابلیتهای Spider-Arm پیتر گرفته که بعدا با قابلیتهای سیمبیوت ادغام میشوند تا قابلیتهای الکتریکی مایلز که به او اجازه میدهد تا گروهی از دشمنان را با هم از پا در آورد. این قابلیتهای هر شخصیت در منوی بازی به صورت جداگانه قابلیت ارتقا و تعویض با حرکات جدید است و بعضی از حرکات هم مشترکا بین دو اسپایدرمن در یک درخت مهارت واحد قرار گرفتهاند.
حقیقتا گسترش دو برابری نقشه با آنچه که فکرش را میکردم در بازی تفاوت دارد. مناطق جدید از نظر ظاهری تنوعی را به محیط نمیآورند، تصور من این بود که در اواسط بازی با توجه به داستان آن شاهد تغییرات در مناطقی از نقشه باشیم، چیزی شبیه به بازی Prototype ولی نقشه جدید در واقع همان نیویورک است فقط کمی بزرگتر شده و پراکندگی ماموریتها را بیشتر کرده است. همچنین، گیمپلی یا ساختار ماموریتها را هم دستخوش تغییر نمیکنند. اینسامنیاک با مدلهای مشابه، ترکیبی وسیعتر از سنترال پارک و ساختمانهای ویلایی را به بازی اضافه کرده است و حالا ماموریتهای فرعیِ هر ناحیه تراکم خود را از دست داده و در یک نقشۀ وسیعتر پراکنده شدهاند.
سیستم جابهجایی یا به قول خود بازی Traversal، دچار تحولات بیشتری شده است. به جز این که تار زدن در بازی حتی حس بهتری نسبت به قبل دارد (به لطف سخت افزار بهتر) حال شما کارهای بیشتری از میتوانید انجام دهید. شخصا شخصی هستم که علاقهای به Fast Travel در بازیهای جهان باز ندارم، هر چند که در این بازی یکی از عجیبترین Fast Travel ها را در تمام بازیهای جهان باز را شاهد آن بودیم اما به لطف فناوریWeb Wing یا همان بالههای زیر لباس مرد عنکبوتی، این اجازه را میدهد که مفاصل طولانی را با سرعت زیادی جابهجا شوید.
از نظر گرافیکی، بازی Marvel’s Spider-Man 2 از تمام قدرت حال حاضر کنسول استفاده میکند، از نظر فنی سه گزینه به شما پیشنهاد میدهد که همگی آنها نرخ فریم هدف را به بهترین شکل ممکن حفظ میکنند و تجربه روی تلویزیونهای 4K، چیزی است که پیش از آن ندیده بودید.
به طور کلی بازی Marvel’s Spider-Man 2 چیزی را به ما نشان میدهد که میبایست در قسمت اول میدیدیم و این موضوع هم مرا بسیار خوشحال و کمی ناراحت میکند. خوشحالم چون یک اثر ابرقهرمانه فوقالعاده تجربه کردم، و ناراحت هستم که این مدت زیادی بابت این موضوع صبر کنم.