فهرست محتوا
- یک تصویر و دهها سرنخ داستانی
- شخصیت سوار بر اسب داخل تصویر، میکلا برادر ملنیاست؟
- شخصیت سوار بر اسب داخل تصویر، کویین مریکاست؟
- آیا اسب داخل تصویر، همون تورنت خودمونه؟
- ماجرای درخت یا بهتره بگیم درختهای داخل تصویر چیه؟
- ارتباط قلعهی روح با خط داستانی بسته الحاقی Shadow of the Erdtree
- کنار هم چیدن تمامی تکههای این پازل
یک تصویر و دهها سرنخ داستانی
فرامسافتور بالاخره DLC بازی سال خودش رو با اسم Shadow of the Erdtree معرفی کرد. تنها چیزی که از این بسته الحاقی به اشتراک گذاشته شده، یک تصویر هنری بزرگه که مثل همیشه پر شده از جزئیات داستانی ریز و درشتی که میشه ساعتها دربارشون صحبت کرد. به همین دلیل بهتره قبل از هرچیزی یک نگاه کلی به تصویر منتشر شده از دیالسی Shadow of the Erdtree داشته باشیم. تو این تصویر یه علفزار خیلی بزرگ رو داریم و تو قسمت چپ تصویر از فاصله دور درخت بزرگ Erdtree رو میبینیم. که ظاهرا درحال نابود شدنه و قدرت خودش رو از دست داده. یه مایع طلاییرنگی رو هم میبینیم که از داخل تنهی آسیب دیدهی درخت بیرون میریزه و نشون میده که آسیب خیلی زیادی به Erdtree وارد شده و قدرتهای جادویی خودش رو از دست داده. خیلی از طرفدارا معتقدن که تو این تصویر در واقع نه یک درخت، بلکه دو درخت بزرگ رو مشاهده میکنیم که یکی از اونها درست سر جای درخت قبلی رشد کرده و داره با رشد خودش اون رو از پا در میاره.
تو قسمت راست تصویر گل سرسبدمون رو داریم که در واقع مهمترین محتوای موجود در این تصویر به حساب میاد. فعلا نمیخوایم به جنسیت این کاراکتر اشارهای داشته باشیم چون تو دنیای بازیهای فرامسافتور واقعا نمیشه از رو ظاهر کاراکترها جنسیتشون رو تشخیص داد. در هر صورت، یک کاراکتر با موهای بلند طلایی رو مشاهده میکنیم که یک لباس سفید بلند پوشیده و سوار یه اسبه و اسبه هم از قضا شباهت زیادی به تورنت (Torrent) اسب خودمون تو بازی Elden Ring داره. حالا بریم سراغ بررسی این موضوع که این کاراکتر دقیقا کیه و چه بلایی سر Erdtree اومده؟
شخصیت سوار بر اسب داخل تصویر، میکلا برادر ملنیاست؟
احتمالا کاراکتر موجود در تصویر، دِمیگادی (Demigod) به اسم میکلاست . میکلا، برادر دوقلوی ملنیا (Malenia)، و فرزند راداگون (Radagon) و کویین ماریکا (Queen Marika) بوده. تو مدارکی که از قسمتهای مختلف جهان بازی Elden Ring میشه جمعآوری کرد، میشه فهمید که میکلا در گذشته به عنوان خردمندترین و قدرتمندترین فرزند راداگون شناخته میشده. میکلا به این معروف بوده که تو وقت آزاد خودش مطالعههای زیادی در رابطه با جادو و اینکانتیشن (Incantation) داشته و میتونسته معجزههای بزرگی رو برای اطرافیانش رقم بزنه.
مهمترین مدرکی که در رابطه با میکلا بودن شخصیت حاضر تو تصویر در اختیار داریم، ویژگیهای ظاهری میکلاست که کاملا با شخصیت نشسته روی اسب مطابقت داره. علاوه بر توصیفاتی که کاراکترهای مختلف از ویژگیهای ظاهری میکلا داشتن، تو یکی از تریلرهای اولیهی بازی Elden Ring که ماجرای توطئه علیه میکلا رو روایت میکرد، دیده بودیم که میکلا موهای بلند طلاییرنگ داشته و حتی دستهای از اونها رو میبافته و دور سر خودش میبسته. موهای طلایی و بافتدار میکلا به قدری معروف بودن که بعضی از نگهبانای Helictree تو نزدیکی محل مبارزه با ملنیا که در واقع به میکلا وفادار بودن، کلاهخودهایی رو به سر میکردن که دقیقا همون فرم موهای طلایی و بافتدار میکلا روشون نقش بسته.
بعضی از کاربرا مخالف این نظریهان و معتقدن ظاهر شخصیتی که در تصویر روی اسب نشسته، ویژگیهای زنانه زیادی داره و از اونجایی که میکلا یک مرد بوده، منطقی نیست که این شخصیت همون میکلا باشه. اما در پاسخ به این نقطه نظر لازمه که یکی از جزئیات داستانی مهم در رابطه با شخصیت میکلا رو براتون بازگو کنم. تو جریان بازی متوجه شدیم که میکلا در زمان کودکی مورد هدف یک طلسم قدرتمند قرار گرفته و این طلسم باعث شده تا میکلا همیشه تا آخر عمرش در با بدن یک کودک ظاهر بشه. از اونجایی که زنها و کودکان، هردو اندامهای ظریف و قدی کوتاه دارن، بدیهیه که ظاهر میکلا رو با یک زن اشتباه بگیریم. پس وجود ویژگیهای زنانه در ظاهر شخصیت به نمایش در اومده در تصویر بسته الحاقی نه تنها دلیلی بر نفی نظریهی میکلا بودن اون نیست، بلکه بیشتر از قبل ثابت میکنه که این شخصیت دقیقا همون میکلاست که در ظاهر خیلی شبیه به یک زن یا بهتره بگیم یک کودک جوان به نظر میرسه.
عدهای همچنان پافشاری میکنن و میگن شیوهای که این شخصیت برای نشستن روی اسب انتخاب کرده، طوری که هردوتا پاش رو از یک سمت اسب آویزوون کرده، معمولا شیوهایه که تو دنیای بازی زنها برای نشستن روی اسب انتخاب میکنن. مجددا لازمه با یادآوری یکی از دشمنان داخل بازی، این تئوری رو هم رد کنم. تو بازی این دسته از دشمنا به اسم کمانداران آلبیناریک (Albinaric Archers) رو داریم که برای سهولت در جابجایی روی اسب حین تیراندازی با کمان، هردوتا پای خودشون رو در یک سمت اسب قرار میدن. پس اینجا متوجه میشیم که تو دنیای بازی هستن کاراکترهایی که زن نیستن، بلکه مبارزین حرفهای و کمانداران کاربلدی هستن که برای هدفگیری دقیقتر، به این شکل روی اسب میشینن. از اونجایی که میکلا هم جنگجوی خبرهای بوده و احتمالا با مهارتهای مبارزه روی اسب هم آشنایی داره، منطقیه که بخواد مثل کمانداران آلبیناریک روی اسب بشینه و دوتا پاهاش رو در یک سمت قرار بده. تازه جالبه بدونید که هم شخصیت موجود در تصویر و هم کمانداران آلبیناریک، هردو یک نوع ردای بلند پوشیدن که ظاهرا تو مبارزه پشت اسب کنترل بیشتری در اختیارشون میذاره. البته که این مورد ممکنه کاملا اتفاقی باشه. فقط خواستم یه اشارهای بهش داشته باشم.
شخصیت سوار بر اسب داخل تصویر، کویین مریکاست؟
عدهای دیگه از طرفدارا که دلایل محکمی هم برای تئوریشون دارن، معتقدن که این کاراکتر میکلا نیست. بلکه خود کویین مریکاست که در این تصویر تو سالهای جوانی عمر خودش قرار داره. این تئوری بیشتر روی این موضوع تمرکز داره که بسته الحاقی Shadow of the Erdtree در واقع یک پیش درآمد داستانیه و ماجراهای کویین مریکا قبل از شکسته شدن حلقه رو روایت میکنه.
کویین مریکا هم درست مثل میکلا موهای بلند طلایی داره و قسمتی از اونها رو به صورت بافته شده دور سر خودش میبنده. اما تفاوتی که بین کویین مریکا و شخصیت موجود در تصویر وجود داره، اینه که تو تمامی تندیسها و نقاشیهایی که از کویین مریکا تو دنیای بازی مشاهده میکنیم، یک دسته بلند در دست راست و یک دسته کوتاه در سمت چپ موهای طلایی این شخصیت نشون میده. ویژگیای که در موهای شخصیت موجود در تصویر وجود نداره و باعث میشه بیشتر به تئوری مربوط به میکلا توجه کنیم. در هر صورت خودم هم به شخصه خیلی دوست دارم که فرامسافتور با این بسته الحاقی یا حتی بسته الحاقیهای دیگه بره سراغ گذشتهی کویین مریکا و سرگذشت اون قبل از ماجرای شکسته شدن حلقه رو برامون روایت کنه. اما با توجه به مقایسهای که بین این سه شخصیت انجام دادیم. یعنی میکلا، کویین مریکا و شخصیت حاضر در تصویر، تئوری یکی بودن میکلا و شخصیت حاضر در تصویر خیلی منطقیتر به نظر میرسه. مخصوصا اگه تایید بشه که این بسته الحاقی یک پیش درآمد داستانی نیست و ادامهی حوادث بازی اصلی رو روایت میکنه، تئوری مربوط به کویین مریکا کاملا منتفی میشه. چون میدونیم که کویین مریکا به مرور زمان دچار یک تغییر شخصیتی عمیق شد و به شکل راداگون در اومد و در انتهای بازی هم با راداگون مبارزه کردیم و بعد از شکست دادنش به Elden Lord تبدیل شدیم. پس معلومه که بازی عملا از شخصیت کویین مریکا عبور کرده اما شخصیتی که هنوز پتانسیل زیادی برای داستانسرایی داره و جای خالیش حسابی تو بازی احساس میشد، شخصیت میکلاست و همه شواهد نشوندهنده این هستن که شخصیت حاضر در تصویر، خود میکلاست و قراره تو بسته الحاقی Shadow of the Erdtree خط داستانی مختص به میکلا رو دنبال کنیم.
آیا اسب داخل تصویر، همون تورنت خودمونه؟
دومین المانی که بعد این شخصیت داخل تصویر خودنمایی میکنه، اسبیه که این کاراکتر سوارش شده. این حقیقت بر کسی پوشیده نیست که این اسب شباهت خیلی زیادی به تورنت، اسب خودمون تو بازی Elden Ring داره. اسب جادوییای که رانی (Ronnie) بهمون سپرد تا تو ماموریت خودمون در طول بازی ازش کمک بگیریم. چیزی که در طول بازی در رابطه با تورنت متوجه شدیم این بود که ما اولین کسی نیستیم که کنترل تورنت رو به دست میگیریم. و صاحب قبلی تورنت هرکسی که بوده، رابطه نزدیکی با رانی داشته که بعد از ماموریت خودش، تورنت رو به رانی سپرده تا رانی در رابطه با صاحب بعدی تورنت، تصمیم بگیره و اونو به یه نفر دیگه واگذار کنه.
رانی و میکلا، در واقع خواهر و برادر ناتنی همدیگه هستن و هردو عضوی از یک خانواده خیلی بزرگن که با محوریت کویین مریکا تشکیل شده. نکته جالبی که در رابطه با ارتباط موجود بین میکلا، رانی و تورنت وجود داره اینه که اگه به قلعهی رانی تو قسمت شمال غربی نقشه سفر کنید، تو اطراف یک قبرستون میتونید گلهای منتسب به میکلا رو پیدا کنید که با اسم Miquella’s Lilies شناخته میشن. از یه طرف دیگه، با توجه به توضیحات رانی در رابطه با ماهیت تورنت، متوجه شدیم که تورنت در واقع یک روحه که وجود فیزیکی نداره و با استفاده از یک سوت مخصوص فراخوانده میشه. سوتی که احتمالا با طلای متعلق به میکلا ساخته شده و یک زاویه دیگه از ارتباط قدیمی بین میکلا و تورنت رو بهمون نشون میده. اما حضور گلهای میکلا تو نزدیکی محل اقامت رانی چه چیزیو بهمون نشون میده؟ در واقع طرفدارا با استفاده از این اطلاعات به این موضوع پی بردن که احتمالا بعد از مرگ میکلا، رانی به این منطقه مراجعه میکنه و تورنت رو در محلی که در گذشته با میکلا حاضر میشده، پیدا میکنه و کنترلش رو به دست میگیره. اما این نظریه هنوز حفرههای داستانی زیادی داره و نمیشه دربارش با اطمینان نظر داد. برای مثال سوالی که ذهنمون رو به خودش مشغول میکنه اینه که اگه در طول این بسته الحاقی قراره میکلا از تورنت استفاده کنه، پس شخصیت اصلی قراره از چه مرکبی برای جابجایی تو این نقشه جدید استفاده کنه؟ آیا یک اسب دیگه از نژاد تورنت به دستمون میرسه؟ یا اسبی که تو تصویر مشاهده میکنیم خود تورنت نیست و در واقع یک اسب دیگه از نژاد تورنته؟
ماجرای درخت یا بهتره بگیم درختهای داخل تصویر چیه؟
تو سمت چپ تصویر میتونیم یک درخت بزرگ رو از دور مشاهده کنیم که ظاهرا آسیب خیلی زیادی بهش وارد شده. نکتهای که در رابطه با این قسمت از تصویر وجود داره و کمتر کسی بهش توجه میکنه اینه که احتمالا تو این تصویر دوتا درخت مختلف رو داریم مشاهده میکنیم که در هم تنیده شدن. یکی از درختها به سمت چپ خم شده و درخت دیگه از سمت راست درحال رشده و داره فضای درخت قبلی رو اشغال میکنه. همزمان از محل برخورد این دو درخت، یک مایع طلاییرنگ رو مشاهده میکنیم که از داخل درختها بیرون میریزه و به سمت پایین سرازیر شده.
در طول بازی اگه Erdtree رو از فاصله نزدیک مشاهده کنید، متوجه میشید که لایهی بیرونی این درخت رو نوعی عنصر جادویی و طلاییرنگ پوشش داده درحالی که لایههای زیرین همچنان از جنس معمولی درختها یعنی چوب هستن. هنوز نمیدونیم تو این تصویر چه بلایی داره سر Erdtree میاد اما انگار به نظر میرسه درخت دومی که درست از زیر Erdtree رشد کرده و اطراف اون پیچیده شده، آسیب زیادی به اون وارد کرده و حتی لایهی جادویی و طلاییرنگ بیرون درخت رو هم از بین برده. به همین دلیل احتمالا اون مایع طلایی رنگی که از داخل درخت درحال بیرون ریختنه، همون ماهیت جادویی Erdtree هست که بعد از آسیب دیدن درخت، داره ازش خارج میشه و بیرون میریزه. یجورایی میشه به این درخت دوم که درحال نابود کردن ماهیت جادویی Erdtree هست، به چشم یک آفت کشنده نگاه کرد که درحال از بین بردن این درخت جادویی و مقدسه. اما سوالی که باقی میمونه اینه که اگه درخت اول همون Erdtree معروف خودمونه، پس درخت دوم که داره اونو از بین میبره از کجا اومده و دقیقا چیه؟
ظاهرا درخت دوم که داره مثل یک آفت رفتار میکنه، همون Haligtree هست که قبل از این باهاش آشنا شدیم. با مقایسهی جزء به جزء Haligtree و درخت موجود در تصویر، تاحدودی میشه به این نتیجه رسید که Haligtree داره خودش رو جایگزین Erdtree میکنه و طی این پروسه قدرتهای جادویی و محافظ Erdtree دارن از بین میرن و از درخت بیرون ریخته میشن.
همچنین یه تئوری مکمل دیگه هم داریم که این ایده رو تکمیل میکنه. در طول بازی با پدیدهای طبیعی به اسم Deathroot مواجه میشیم که درواقع مثل یه بذر نابودکننده عمل میکنه و به ریشهی Erdtree چسبیده. بر اساس این تئوری، Deathroot بذرهای زیادی رو تو ریشه این درخت کاشته و همین باعث سبز شدن درخت Haligtree شده. درختی که درست از روی ریشههای Erdtree بلند شده و هدفش اینه که به طور کامل جایگزین این درخت مقدس بشه. نکتهای که باعث محتملتر شدن این تئوری میشه، علفهاییه که تو بازی اصلی در نزدیکی Haligtree رشد کردن و تقریبا همه جا پخش شدن. این علفها که شباهت ظاهری زیادی به گیاه گندم دارن، به وفور داخل تصویر منتشر شده از Shadow of the Erdtree دیده میشن و میتونید ببینید که تو سرتاسر محیط اطراف درخت رشد کردن و همهجا پخش شدن.
ارتباط قلعهی روح با خط داستانی بسته الحاقی Shadow of the Erdtree
حالا که به لطف این تصویر به رابطه بین میکلا، Haligtree و Deathroot پی بردیم، بهتره یه سری به بازی اصلی بزنیم و یکی از لوکیشنهایی که احتمالا ارتباط عمیقی با داستان بسته الحاقی داره، بررسی کنیم. قلعه روح یا همون Castle Sol یکی از لوکیشنهای مهم بازی اصلیه که احتمالا میتونه خیلی بهتر نقطه اشتراک بین میکلا، Haligtree و Deathroot رو برامون ترسیم کنه. تو خط داستانی اصلی بازی متوجه شدیم که تو این قلعه در جریان اتفاقی که به عنوان یک خورشیدگرفتی ازش یاد میشه، تعدادی از نیمه خدایان (Demigods) بدون روح از جهان ارواح خارج و در سرتاسر جهان پخش میشن.
علاوه بر آیتمهای متعددی که اطلاعات زیادی در اختیارتون قرار میدن، تو محیط این قلعه روحهای مختلفی حضور دارن که مدام یک دیالوگ ثابت رو به زبون میارن. یکی اونها بهمون میگه: “ای خورشید بزرگ. فرزند یخزدهی خورشید. خودت رو تسلیم خورشیدگرفتگی کن و به استخوانهای بیروح زندگی ببخش.”
اگه هنوز متوجه نشدید که ماجرای این قلعه روح و خورشیدگرفتگی چیه، به این دیالوگ از یه روح دیگه تو همین محیط توجه کنید که میگه: “ارباب میکلا، مرا ببخش. خورشید بلعیده نشده. دعاهای ما کافی نبودهاند. شریک تو بیروح باقی مانده. من دیگر هیچوقت به آن نگاه نمیکنم. به آن Haligtree الهی شما.”
ظاهرا ماجرا از این قراره که این ارواح، تو این قعله در جریان حادثهای به اسم Eclipse که میشه خورشیدگرفتگی هم ترجمش کرد، سعی داشتن یک شخص مرده رو زنده کنن و از قضا اون شخص شریک میکلا بوده. خیلیها معتقدن که منظور از شریک میکلا، در واقع همون گادوینه که به عنوان اولین دِمیگادی که روح نداشته شناخته میشه.
علاوه بر همه مواردی که تو تصویر مرور کردیم، تعدادی مخروبه و دوتا تابوت سنگی رو هم داریم که خیلی شبیه تابوتهایی هستن که قبلا با استفاده ازشون به دنیای زیرین سفر کردیم. بعضیا معتقدن که قراره با استفاده از این تابوتها به یک سرزمین دیگه سفر کنیم و اون سرزمین هم همون سرزمین ارواحه. آخرین المان مهمی که داخل تصویر قابل مشاهدست، یادوارههای نورانیای هستن که مثل سنگ قبرهای دنیای ارواح هستن. تو دنیای بازی قبرستونهای مشابه زیادی رو مشاهده کردیم که از یک سو نشون میدن در گذشته تو این مکان نبرد بزرگی در جریان بوده و از سوی دیگه نشوندهندهی اینن که افرادی که در این مکان کشته شدن، توسط گیاه Deathroot آلوده شدن و این آلودگی باعث شده که اونها به طریقی در عالم مردهها، زنده باشن. با توجه به این مورد میتونیم به رابطهی مستقیم بین Haligtree، گیاه Deathroot و ارواحی که در عالم مردگان زندگی میکنن پی ببریم.
کنار هم چیدن تمامی تکههای این پازل
ظاهرا Shadow of the Erdtree داستان سفر ما به جهان ارواح یا همون Spirit World رو روایت میکنه. احتمالا هدف ما از سفر به جهان ارواح اینه که جلوی نابودی Erdtree توسط Haligtree رو بگیریم و ظاهرا از اونجایی که این Deathroot هست که به Haligtree قدرت میده، باید اطلاعات بیشتری درباره ماهیت مرگ، جادوی Deathroot و اینکه چجوری جلوی نابودی Erdtree رو بگیریم، به دست بیاریم.
اگه حتی نیمی از تئوریهای مطرح شده تو این ویدیو درست از آب در بیان، قراره در طول بسته الحاقی Shadow of the Erdtree با شخصیتهایی مثل میکلا و گادوین ملاقات کنیم که تو بازی اصلی غایب بودن و فقط درباره جایگاه مهمشون در گذشته و همچنین قدرت بسیار زیادشون شنیدیم. Haligtree، Deathroot ، جهان ارواح یا Spirit World و همچنین پدیدهای به اسم Eclipse، احتمالا از جمله مواردی هستن که تو این DLC قراره باهاشون سروکار داشته باشیم.