اینکه از یه بازی حسابی خوشمون بیاد و تا تهش رو در نیاریم ولش نکنیم یه بحثه، اینکه شدیدا به یه بازی اعتیاد پیدا کنیم و شب و روز بشینیم پاش یه بحث دیگهاس! بازیهای مختلف هر کدوم به یه طریقی میتونن شما رو صدها ساعت پای خودشون نگه دارن و هیچوقت نمیشه گفت هر بازیای که میخواد اعتیادآور ظاهر بشه، حتما باید فلان ویژگیها رو داشته باشه. در واقع هر بازیساز نوآور و خلاقی، میتونه سبک و سیاق و مکانیزمهای گیمپلی بازی خودش رو طوری طراحی کنه که مدام تشویق بشید بیشتر و بیشتر بازی کنید و به جاهای جالبتری از بازی برسید یا خودتون رو قویتر از همیشه کنید. البته که ما اصلا طرفدار اعتیاد به بازیهای ویدئویی نیستیم. همونطور که اصلا اعتیاد به هیچ چیزی خوب نیست و نمیشه هیچ استثنایی هم قائل شد. اما اعتیادآور بودن بعضی از بازیها، لزوما به این معنی نیست که اگه فقط یه بار تجربش کنیم، قراره کل جوونیمون رو پاش بذاریم و زندگیمون رو به خاطرش هدر بدیم. بلکه به این معناست که این بازی تونسته امتحان خودش رو پس بده و اگه میشه صدها ساعت اون رو تجربه کرد، قطعا به عنوان یک تجربهی چندده ساعتهی محدود، خیلی میتونه سرگرمکننده باشه. البته این وسط حواستون به بعضی بازیهایی که عملا هیچ ویژگی مثبتی نمیشه تو اعتیادآور بودنشون پیدا کرد هم باشه. مثلا بعضی از بازیهای آنلاینی که یه عالمه خریدهای درونبرنامهای به درد نخور دارن و شما رو ترغیب میکنن مقدار زیادی پول هزینه کنید تا کل آیتمهای تزیینی داخل بازی رو که عملا روی گیمپلی و مهارتهای شخصیت اصلی تاثیری ندارن، به دست بیارید. این بازیها صرفا مثل یه فروشگاه پر از وسایل ارزون و به درد نخوره که وقتی میری داخلش یه عاااالمه وقت میذاری و هزینه میکنی و بعدش که برمیگردی خونه میبینی واقعا هیچکدومشونو قرار نیست استفاده کنی! پس حواستون باشه که تو این مقاله قراره بریم سراغ بازیهایی که از راه درست و ایدهآلش اعتیادآور شدن و قرار نیست سرمون کلاه بذارن و وقتمون رو هدر بدن.
Minecraft
بیاید همین اول کاری به این یه مورد بپردازیم تا متوجه بشیم اصلا چی میشه که یه بازی انقدر اعتیادآور میشه؟ بازی ماینکرفت رو به جرات میشه یکی از اعتیادآورترین بازیهای تاریخ دونست. یعنی بلایی که موجانگ استودیو (Mojang Studio) با ماینکرفت سر گیمرا آورد، انگلیسیها تو قرن 19م با تریاک سر چینیها نیاوردن. یه زمانی بعضی از گیمرا روی همه گجتهاشون ماینکرفت رو داشتن و واسه بازی کردنش هم یه عالمه روش متفاوت و متنوع وجود داشت. از بخشهای آنلاین و چندنفرهی بازی بگیر، تا بخش Creator Mode و هزار جور ماد مختلف که هرروز ورژنهای جدید ازشون منتشر میشه. قطعا یکی از دلایلی که باعث شده ماینکرفت انقدر همهگیر بشه، گیمپلی ساده و در عین حال سرگرمکننده و متنوع اونه که به همهی آدمها تو هر قشر و گروه سنی اجازه میده از این بازی لذت ببرن. فرقی نمیکنه که یه پسربچهی 5 ساله هستید که فقط میخواد واسه خودش تپهها رو جابهجا کنه، یا یه خورهی 30 ساله که میخواد کرهی زمین رو تو بازی بازسازی کنه. ماینکرفت همه رو کاملا راضی نگه میداره و تنها کافیه خودتون یه بار تجربهاش کنید تا بفهمید چرا تا امروز 238 میلیون نسخه به فروش رسونده و رسما پرفروشترین بازی تاریخ لقب گرفته!
Grand Theft Auto V
حالا که صحبت از پرفروشترین بازیهای تاریخ شد، اگه یه سکو از ماینکرفت بیاید پایینتر، بازی GTA V رو مشاهده میکنید که با مجموع فروش 175 میلیون نسخهای، دومین بازی پرفروش تاریخه. قاعدتا این هم بیدلیل نیست. درسته که راکستار واقعا شورش رو درآورده و 10 ساله که مدام داره این بازی رو بازسازی میکنه و هیچ عجلهای واسه انتشار نسخه بعدیش نداره. ولی اگه یکم منطقی بهش فکر کنیم میبینیم که وقتی گیمرا هنوز دارن بازی رو میخرن و مثل روز اول با ذوق و شوق صدها ساعت پای بازی وقت میذارن، چرا راکستار باید اونو بذاره کنار و یه بازی بزرگ دیگه رو از همین سری تبلیغ کنه؟ اصلا تجربه ثابت کرده همیشه یه نسخهی جدید از سری GTA، تا قبل از انتشار یه نسخهی جدیدتر، همیشه جزو اعتیادآورترین بازیها بوده. برای مثال یکم دوران طفولیت خودمون رو یادآوری کنید. نصفش فقط GTA: San Andreas با اون دوبلهی سمیشه! آزادی عمل بازیکنها و دنیای بی حد و مرز این سری به قدری واسه گیمرها جذابه که وقتی واردش میشن حس حضور تو یه دنیای موازی که توش هیچ قانونی وجود نداره بهشون دست میده. و همین بیحد و مرز بودن و در عین حال واقعگرایانه بودن این بازیه که باعث شده همیشه جزو اعتیادآورترین بازیها باشه.
Among Us
خیلیا میگن تولید واکسن و زحمات خستگیناپذیر تیمهای پزشکی ما رو از شر کرونا نجات داد. ولی هیشکی از بازی Among Us به خاطر اینکه تو تاریکترین دوران زمین موقعی که از هم دور افتاده بودیم و اومد دوباره دور هم جمعمون کرد و باعث شد چند ساعت از آشوب پاندمی دور بشیم و آرامش روح و روانمون رو برگردونیم، تشکر نمیکنه! جدی یکم بهش فکر کنید. بازی Among Us اصلا قبل از پاندمی منتشر شده بود. ولی یهو تو دوران قرنطینه مثل بمب ترکید. چرا؟ چون همهی اکیپهایی که به اجبار از همه فاصله گرفته بودن رو دوباره به هم نزدیک کرد و تقریبا میشه گفت تا آخر قرنطینه اونا رو تو همون حالت نگه داشت. اگه یادتون باشه هرجای اینترنت که سر میزدید ویدئوهای Among Us رو میدیدید. اصلا یه انقلابی بود واسه خودش. وقتی که یه بازی باعث میشه موقع تجربه کردنش گذر زمان از دستتون در بره و حواستون نباشه که از سر شب تا خود صبح داشتید بازی میکردید، یعنی اون بازی حتی از خطرناکترین دراگها هم اعتیادآورتره! امیدوارم یجایی تو تاریخ از سازندههای این بازی به خاطر شاهکاری که خلق کردن تشکر بشه.
Fortnite
یادتونه گفتم بعضی از بازیهای آنلاین از شیوههای نادرستی خودشون رو اعتیادآور جلوه میدن و ما میخوایم بازیهایی که از راه درستش اعتیادآور شدن رو معرفی کنیم؟ فورتنایت دقیقا یکی از بازیهای آنلاینیه که مصداق بارز یک اعتیاد سالم به حساب میاد. البته تا جایی که بیش از اندازه بازی کردنش به برنامهریزیهای دیگهتون آسیب نزنه و شما رو از تحصیل و شغلتون عقب نندازه! فورتنایت رو میشه یکی از پدیدههای پاپ کلچر تو چند سال اخیر دونست که یهو بیسرصدا اومد، مثل بمب ترکید و برای همیشه صنعت گیم رو متحول کرد. بعد از فورتنایت دونه دونه سر و کلهی بازیهای بتل رویال دیگه پیدا شد و کم کم شاهد شکلگیری یه سبک جدید تو صنعت گیم بودیم و برای اولین بار تو دوران خودمون دیدیم که چجوری یه بازی استارت تشکیل شدن یه سبک جدید از بازیها رو میزنه. یکی از دلایل مهمی که باعث شده میلیونها نفر از طرفدارای این بازی تو بازههای زمانی طولانی به صورت مدام فورتنایت بازی کنن، بدون شک پشتیبانی کامل سازندههای بازی بود. Epic Games همیشه درحال تولید فصلهای جدید بازی بود و هر فصل جدید هم یه عالمه محتوای جدید به بازی اضافه میکرد که همهاش به صورت کاملا رایگان در دسترس بازیکنا قرار میگرفت. فقط کافیه یه سری به آمار استریمهای فورتنایت تو یکی دو سال اول بعد از انتشارش بزنید تا متوجه بشید چجوری این بازی یهو مثل یه ویروس کل اینترنتو فتح کرد و همهی گیمرها رو به خودش وابسته کرد.
Elden Ring
اینکه یه گیمر شیفتهی یه بازی بینام و نشون بشه و تو کمتر از یک ماه صدها ساعت اونو بازی کنه، لزوما باعث نمیشه اون بازی رو به عنوان یه بازی اعتیادآور به همه معرفی کنیم. چون همونطور که گفتیم یه بازی بینام و نشونه و این نشون میده که نتونسته توجه همه رو جلب کنه و فقط تعداد خیلی کمی تونستن باهاش ارتباط برقرار کنن. یکی از راههایی که میتونیم با استفاده ازش متوجه بشیم فقط ماییم که انقدر عاشق یه بازی شدیم یا خیلیا هم مثل من این اتفاق براشون افتاده یا نه؟ اینه که ببینیم اون بازی چقدر تو اینترنت مورد توجه قرار گرفته و آمار بازدید محتواهای مربوط به اون چقدره؟ وقتی یه بازی بعد از انتشارش کل اینترنتو فتح میکنه و شبکههای مجازی پر از عکسها و ویدئوهاش میشه، نشون میده نه تنها یک تعداد محدود، بلکه اکثریت گیمرها از اون بازی لذت بردن و رسما میشه اون رو اعتیادآور دونست. بازی Elden Ring هم دقیقا یکی از آثاری بود که وقتی منتشر شد کل اینترنت رو به سلطهی خودش درآورد. یوتیوب پر شده بود از ویدئوهای آموزشی مربوط به ماموریتهای بازی و هر کانال گیمینگی که وجود داشت، به خاطر جوی که ایجاد شده بود خودش رو موظف میدونست که بره سراغ این بازی و ازش محتوا تولید کنه. و وقتی هم که میرفت سراغش و اونو یکی دو ساعت بازی میکرد، متوجه میشد که قراره چند ماه آینده رو فقط و فقط به Elden Ring اختصاص بده. برعکس بازیهای قبلی FromSoftware که فقط فنبیس بازیهای سولزلایک روش وقت میذاشتن، Elden Ring تونست کل صنعت گیم رو به خودش معتاد کنه. یعنی میخوام بگم حتی ایلان ماسکی که همزمان درگیر دادگاه توئیتر بود و برنامههای سفر به مریخ رو پیش میبرد، حسابی رو این بازی وقت گذاشته بود و اسکرینشات استتهای (Stats) کاراکترش نشون میداد حداقل یه 100 ساعتی باید Elden Ring بازی کرده باشه!
Animal Crossing: New Horizons
اگه توجه کرده باشید، تو این محتوا سعی کردم بازیهایی رو معرفی کنم که سبکهای کاملا متفاوتی دارن و مسیر تبدیل شدنشون به یه بازی شدیدا اعتیادآور، خیلی با همدیگه فرق داره. بازی Animal Crossing: New Horizons دقیقا از همون دری وارد میشه که 20 سال پیش سری Harvest Moon دستگیرشو نصب کرده بود. بازیای که توش قراره یه عالمه وقت بذارید و با وسواس زیادی، شهرک اطراف خودتون رو به لذتبخشترین شیوهی ممکن مدیریت کنید و باعث پیشرفتش بشید. میتونید کشاورزی کنید، تو دنیای بازی مشغول اکتشاف بشید، موزهی خودتونو تکمیل کنید و چنان شهرک خوشگل و سرزندهای واسه خودتون بسازید که وقتی از یه گیمر دیگه دعوت میکنید از شهرکتون ملاقات کنه، حسابی از قدم زدن تو محلهتون لذت ببره. همین که این بازی بهتون این فرصت رو میده که اون دنیای رنگارنگ و سرشار از زیبایی داخل ذهنتون رو به واقعیت تبدیل کنید و کودک درونتون رو به وجد بیارید، کافیه تا Animal Crossing مجبورتون کنه صدها ساعت روش وقت بذارید تا دنیای ایدهآل خودتون رو تو بازی درست کنید.
Dota 2
پروندهی اعتیادآورترین بازیهای – غیر موبایلی – تاریخ رو با یکی از وقتگیرترین و در عین حال، وسوسهکنندهترین بازیهای تاریخ به پایان میرسونیم و اون بازی هم چیزی نیست جز بازی Dota 2. اکثر کسایی که الان این بازی رو تو همچین لیستی میبینن معمولا دوتا واکنش احتمالی دارن. یا اصلا تاحالا دوتا بازی نکردن و متوجه نمیشن که چرا باید Dota 2 اعتیادآور باشه؟ یا اینکه یه فلشبک عمیق میزنن و کل اون سالهایی یادشون میاد که هرشب و هرروز پای PC خودشون مشغول Dota 2 بازی کردن بودن و دقیقا میدونن داریم راجع به چی حرف میزنیم. اصلا یه رسم معروف بین دوتا بازها هست که میگن زیر دو سه دست که اصلا بازی به حساب نمیاد و فایدهای نداره یه دست بازی کردن! هر دست بازی هم معمولا باید بین نیم تا یک ساعت تموم بشه ولی بعضی وقتها ممکنه چندین ساعت طول بکشه و هیچ محدویت زمانیای وجود نداشته باشه تا بیس طرف مقابل رو کاملا از بین ببرید. به طور معمول گیمرهای حرفهای Dota 2، صدها ساعت بازی میکنن تا کاملا استراتژیهای خوب داخل بازی رو یاد بگیرن و اصطلاحا حرفهای بشن. و وقتی هم که حرفهای بشن هیچوقت با مفهومی تحت عنوان “تکراری شدن” برخورد نمیکنن. برای مثال یکی از پلیرهای حرفهای دوتا 2 که طولانیترین تایم بازی کردن دوتا 2 رو تو اکانت خودش به ثبت رسونده، در مجموع 77718 ساعت بازی کرده! یعنی یچی حدود 9 سال از زندگیشو گذاشته پای دوتا 2!
شما چه بازیای رو بیشتر از هر بازی دیگهای بازی کردید و هیچوقت ازش خسته نمیشید؟ اگه دوست دارید اعتیادآورترین بازیهای موبایلی رو هم بهتون معرفی کنیم، یا همین لیست رو ادامه بدیم و بازیهای بیشتری رو بهش اضافه کنیم، حتما برامون کامنت بذارید و نظر خودتون رو بهمون بگید.