شما رو نمیدونم، اما من خودم به شخصه وقتی هوا برفی میشه و خونه نشین میشم، دوست دارم بشینم پای فیلما و بازیهایی که داستانشون تو فصل سرما روایت میشه و معمولا محیطهای برفی رو داخلشون داریم.
فکرشو کن همزمان وقتی بیرون پنجره داره گوله گوله برف میباره، بشینی کنار بخاری و یه گیم زمستونی مشتی پلی کنی و تا صبح بشینی پای بازی. حالا منظور از یه گیم زمستونی، بازیهای خیلی زیادیان. یا حتی لازم نیست حتما یه بازی کاملا برفی و زمستونی باشه. بازیهای زیادی داریم که مثلا یه مرحلهی مهمش تو زمستون و هوای برفی جریان پیدا میکنه و اتفاقا کارشو هم واسه به تصویر کشیدن یه زمستون سرد و یخبندون درست انجام میده.
تو مقالهی امروز میخوایم به مناسبت این زمستون پرباری که امسال داشتیم، بریم سراغ بازیهایی که یا کلا داستانشون تو زمستون روایت میشه، یا اینکه حداقل یه مرحلهی زمستونی خیلی تو دل برو دارن که حسابی تو خاطر کسایی که گیماشونو با وضعیت آب و هوا هماهنگ میکنن، به عنوان یه خاطرهی زمستونی قشنگ، ثبت شده.
بریم که از اولین گزینه تو لیست بهترین بازیای زمستونیمون شروع کنیم.
فهرست محتوا
Red Dead Redemption 2
به گمونم وقتی گفتم “یه مرحلهی برفی تو یه بازی که لزوما همه مرحلههاش برفی نیست” خیلیاتون یاد بازی Red Dead Redemption 2 و اون پرولوگ به یاد موندنیش افتادید. همونطور که میدونید و به احتمال زیاد خودتون تجربش کردید، اولین مرحلهی این بازی تو یه محیط برفی تو ارتفاعات شمالی منطقهای که توش بازی جریان داره، شروع میشه. قدرت گرافیکی بازی حسابی تو نورپردازی محیط از طریق اون کولاک سهمگین و فانوسهای سوسوزنی که دستمون بود و همچنین فیزیک دونههای برف و رد پایی که از کاراکترا رو برف به جا میموند، خودنمایی میکرد. از طرفی هم شروع ناگهانی و نسبتا بیمقدمهی داستان بازی رو داشتیم که یهو همون اول بازی برداشت ما رو انداخت تو دل یخبندون و کولاک و برف و سرما.
خلاصه که مرحلهی برفی بازی Red Dead Redemption 2 یکی از به یاد موندنیترین مرحلههای برفی تو دنیای گیم بود و بهتر بود همین اول لیست اسم اونو ذکر میکردیم.
The Last of Us Part 2
بذارید همین حالا که تو ذهنتون دارید گرافیک خفن Red Dead Redemption 2 و اون افکتای فوتوریسلیتیک (Photorealistic) رد پاها روی برف رو تو بازی به یاد میارید، یادی هم بکنیم از آخرین شاهکار استودیوی ناتی داگ یعنی بازی The Last of Us Part 2. راستشو بخواید خیلی با خودم کلنجار رفتم که دقیقا کدوم یکی از دوتا بازی The Last of Us رو بذارم داخل لیست. اگه یادتون باشه تو نسخه اول هم یه مرحله داشتیم که توش جوئل زخمی بود و الی تنهایی تو یه جنگل برفی مشغول شکار بود که گیر آدمای دیوید (David) افتاد. اون مرحله خودش به تنهایی میتونه کاملا لایق قرار گرفتن تو این لیست به عنوان یکی از بهترین گزینهها هست. اما اگه از لحاظ فنی بخوایم حساب کنیم، مرحلهی برفی نسخهی دوم که اتفاقا مثل مورد قبلی همون اولای بازیه، تونست تجربهی زمستونی خیلی بهتری رو برامون رقم بزنه. اسبسواری و تیراندازی تو محیطای برفی تا حد زیادی حس تجربهی مرحله برفی RDR 2 رو برامون تداعی میکرد اما یهو بازی تو همون مرحلهی برفیش، چهرهی خشن و خونی بازی رو بهمون نشون میداد و همین باعث میشد تجربهی برفی بازی The Last of Us Part 2 خیلی متفاوتتر از مرحله برفی RDR 2 باشه.
The Division
بیاید با هم چند سال برگردیم عقب و صادقانه یکی از خاطرات مشترک گیمریمون رو یادآوری کنیم. به سالهای 2014 و 2015 برمیگردیم. کمپانی فرانسوی یوبیسافت همه عزمشو جزم کرده تا یکی از بزرگترین ریلیزهاش رو با بازی The Division رقم بزنه. بازیای سالهای طولانی با کمپینهای تبلیغاتی آنچنانی مورد توجه قرار گرفته بود و یجورایی نوید ظهور نسل جدید بازیهای چندنفرهی MMO رو بهمون میداد. نمایشهای این بازی یه نیویورک برفی آخرالزمانی رو نشون میدادن که توش بازیکنا باید با کمک همدیگه برای زنده موندن تلاش کنن. بازی The Division که اون زمان با انجین Snow Drop ساخته میشد، حسابی روی جلوههای گرافیکی خودش مانور میداد و هممون شاهد بودیم که چقدر تریلرهای بازی هایپمون میکردن و برای انتشار بازی لحظه شماری میکردیم. انتشاری که نهایتا بارها به تعویق افتاد و آخرش اونجور که باید، نتونست طرفدارای خودشو راضی کنه. اما این وسط هنوز تجربهی نیویورک برفی داخل بازی همچینم بد نبود. هرچند ساعاتی که میشد با توجه به مقدار محتواهای ارشمند بازی صرف بازی کردن کرد، از تعداد انگشتای دوتا دستمون هم بیشتر نمیشد، اما تو همون چند ساعت هم میشد یه خاطرهی به یاد موندنی رو به خاطر سپرد. چرخهی بارش برف و یخبندون و سپس آب شدن برفها، همزمان با اینکه تو خیابونای نیویورک قدم میزدیم، حس خیلی خوبی رو بهمون منتقل میکرد. اما متاسفانه مشکل اساسی این بود که وقتی به آخر اون خیابون میرسیدیم، متوجه میشدیم که تو این بازی واقعا کاری واسه انجام دادن نیست و بهتره که از بازی خارج بشیم!
Horizon: Zero Dawn The Frozen Wilds
بازی Horizon: Zero Dawn نه تنها بین ساختههای قبلی استودیوی گوریلا گیمز کاملا نامتعارف بود و انگار DND کاملا متفاوتی داشت، بلکه بین IPهای انحصاری پلیاستیشن هم جایگاه بسیار مهمی پیدا کرد و به یکی از فرنچایزهای شاخص این پلتفرم تبدیل شد. فرنچایزی که جای خالی اون حس میشد و سونی وظیفه داشت تا با یک بازی نقشآفرینی و جهانباز تمام عیار، این خلا رو پوشش بده. ماموریتی که در نهایت با بازی Horizon: Zero Dawn به بهترین شکل ممکن به موفقیت رسید.
بازی Horizon: Zero Dawn مدتی بعد از انتشار میزبان یه DLC داستانی بزرگ شد و از طرفدارای خودش دعوت کرد تا یک بار دیگه به بازی برگردن تا اینبار با Aloy یک ماجراجویی سرد و زمستونی رو رقم بزنن. این بسته الحاقی که The Frozen Wild نام داشت، ما رو به یه نقشهی کاملا جدید و بسیار بزرگ میبرد و که تماما زیر پوششی از برف مدفون شده بود و از طرفی هم Aloy وظیفه داشت در این منطقه با یک نوع کاملا جدیدی از موجودات مکانیکی مقابله کنه. خلاصه که اگه دنبال بازیای برفی میگردید، DLC بازی Horizon: Zero Dawn کاملا ارزش خرید رو داره و تو این روزای برفی حسابی ازش لذت میبرید.
GTA V
راستشو بخواید، مقدمهی برفی بازی Red Dead Redemption 2 اولین باری نبود که راکستار از یک مرحلهی زمستونی در مقدمه یا همون پرولوگ بازیش استفاده میکرد. این اتفاق یک بار در مقدمهی بازی GTA V یعنی مرحلهی Bury The Hatchet هم اتفاق افتاده بود. سالها قبل از حوادث داستانی اصلی بازی GTA V، مایکل و ترور، دو شخصیت اصلی بازی تو یه شهر کوچیک برفی مشغول سرقت از یک ساختمون بسیار حفاظتشده بودن و بازی هم دقیقا از همین سرقت شروع میشد. این مرحله از لحاظ داستانی جایگاه خیلی مهمی تو حوادث بازی GTA V داشت. چرا که در آخر این ماموریت وقتی که یکی از همراهان مایکل و ترور کشته شد، این دو نفر به ناچار مسیرشون از هم جدا شد و هیچوقت هم همدیگه رو ندیدن. تو تموم این سالها ترور فکر میکرد که مایکل تو اون شب برفی کشته شده و حالا تو بازی قرار بود دوباره بعد از سالها این دو نفرو باهم روبرو کنیم. خوشبختانه میتونیم اون شب برفی کزایی رو تو همون ابتدای بازی GTA V تجربه کنیم. شبی که نه تنها تو خاطر مایکل و ترور برای همیشه به ثبت رسید، بلکه تو خاطر خیلی از ما گیمرهای امروزی هم به عنوان یکی از به یاد موندنی ترین مراحل برفی تو دنیای بازیها، جایگاه بسیار ویژهای داره.
Gears 5
سری بازی خشن و اصطلاحا over-the-top و معروف Gears of War همیشه جایگاه خیلی مهمی بین طرفدارای پلتفرم Xbox داشته. به طوری که تا به امروز 6 نسخهی اصلی از این سری به انتشار رسیده و احتمالا حالا حالاها هم مایکروسافت با اون و طرفدارای بسیار زیادش برنامههای طولانیمدتی داره. این سری با چهارمین نسخهی اصلی و شمارهدار این سری به نوعی ریبرند (Rebrand) شد و اینبار با یک اسم جدید یعنی Gears شناخته میشد. بعد از انتشار نسبتا موفقیتآمیز Gears 4 سازندگان اون در استودیوی The Coalition تصمیم گرفتن این سری رو وارد یه مسیر کاملا جدید کنن و به همین خاطر بازی Gears 5 رو با یک شخصیت کاملا جدید به طرفدارا معرفی کردن. همچنین برخلاف اتمسفر همیشگی عناوین قبلی که انگار یک جهنم واقعی رو روی زمین به تصویر میکشیدن، اینبار برای اولین بار شاهد محیطهای برفی و یخ زده تو بازی Gears 5 بودیم. شخصیت کاملا جدید، محیطهای برفی و اتمسفری کاملا جدید و همچنین levelهای بزرگ و روشهای تازه برای جابجایی در محیطهای بازی. همهی موارد دست به دست هم دادن تا بازی Gears 5 به عنوان متفاوتترین نسخه در بین تمامی 6 نسخه این سری، یک گرز آو وار برفی و یخزده رو به دست ما برسونه.
Beyond Two Souls مرحله Homeless
بازی Beyond Two Souls با اینکه از سوی منتقدین بازخوردهای خوبی دریافت نکرد، همیشه بین طرفدارای پلیاستیشن محبوبیت خاصی داشته و هیچوقت طرفدارای دیگر عناوین استودیوی صاحبسبک Quantic Dream دست رد به سینهی اون این بازی نزدن. بازی Beyond Two Souls که هنرپیشههای هالیوودی معروفی مثل ویلم دفو (Willem Dafoe) و الیوت پیج (Elliot Page) که اون سالها با اسم قبلی خودش یعنی الن پیج (Ellen Page) شناخته میشد، در کنار چندتا دیگه از هنرپیشههای معروف، از جمله بازیگران حاضر در این بازی بودن و همین تیم هنرپیشهها به ما نشون میداد که قراره با یک بازی بسیار سینماتیک طرف باشیم که نسبت به بقیه بازیهای ویدیویی خیلی میتونه متفاوت باشه.
بدون شک یکی از مراحل خیلی معروف و به یاد موندنی بازی Beyond Two Souls مرحلهی برفی و احساسی در اواسط بازی به اسم Homeless یا بیخانمان بود که قطعا در ذهن هر گیمری که این بازی رو تجربه کرده باشه، واسه همیشه ثبت شده. تو این مرحله که تو یه شهر زمستونی جریان پیدا میکرد، شخصیت اصلی بازی یعنی جودی هولمز (Judy Holmes) رو در سنین جوانی بین زاغهنشینهای پایینشهر همراهی میکردیم. دورانی که جودی وضعیت خیلی سختی داشت و بعضی وقتها حتی فکر خودکشی تو این زمستون تاریک و بدون امید به فکرش میزد. اگه دنبال یه تجربهی زمستونی و در عین حال سینماتیک میگردید، بازی Beyond Two Souls میتونه انتخاب خیلی خوبی باشه. مخصوصا اینکه سبک و سیاقی کاملا متفاوت نسبت به بازیهای دیگه در سبکهای دیگه داره و بهتون پیشنهاد میکنم اگه ازش خوششون اومد، حتما برید سراغ بقیهی بازیهای این استودیو مثل Heavy Rain و Detroit: Become Human که اتفاقا در اونها هم هماهنگی خاصی بین داستان و آب و هوای بازی وجود داره و اغلب شاهد آب و هوای بارونی و برفی تو این بازیها هستیم.
تو این صنعت بزرگ و درندشت، کم نیستن بازیایی که یا کلا داستانشون تو محیطای سرد و برفی روایت میشه، یا حداقل یه مرحلهی برفی به یاد موندنی دارن. تو این مقاله به طور مفصل 7تا از این بازیا رو معرفی کردیم اما بازیای زیادی هستن که لایق قرار گرفتن تو این لیستن. بازیایی مثل Assassin’s Creed 3 یا Assassin’s Creed Valhalla ، سری قدیمی و فراموش شدهی Lost Planet، بازی Mafia 2 و Batman Arkham Origins و خیلی از بازیهای دیگه که اگه بخواید میتونیم تو یه ویدیوی دیگه مفصل بهشون بپردازیم. پس اگه میخواید دوباره ویدیوهای مثل اینو داشته باشیم، با لایکها و کامنتهای خودتون، استقبالتون از این پیشنهادای ویژهی زمستون و هوای برفی رو نشون بدید.