رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ

رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ

دنیای بازی‌های ویدیویی، پر از بازی‌هایی هستش که به خوبی نشون میدن این صنعت تا چه اندازه می‌تونه یکی از تاثیرگذارترین فرم‌های هنر باشه و سازنده‌های مختلف دارن سعی می‌کنن که لایه‌های زیادی رو به این مفهوم اضافه کنن تا جایی که بالاخره این صنعت داره توسط صنعت‌های بزرگ دیگه مثل سینما هم گرامی شمرده میشه و سودسازی چشمگیرش داره گوش دنیا رو کر می‌کنه.

اما خب تو این میان بازی‌سازها و استودیوهایی هم هستن که فقط دوست دارن زجر دادن گیمرها رو ببینن. چطوری؟ خب بزارید براتون کامل توضیح بدم. بعضی از استودیوها ایده‌های خفنشون درست کردن یه گیمپلی منحصر به فرده؛ گیمپلی‌ای که شبیه هیچ بازی دیگه‌ای نیست که به نوبه خودش واقعا نبوغ زیادی رو از سازنده برده اما همزمان قراره از ما هم انرژی زیاده رو ببره. چون بازی کردن این بازی‌ها تقریبا رواعصاب‌ترین کاری هستش که می‌تونیم با خودمون بکنیم.

این بازی‌ها تموم کردنشون کار بسیار سختیه و باید ده‌ها ساعت این بازی‌ها که بعضی‌هاشون خیلی المان‌های ساده دارن و بعضی‌هاشون هم خیلی المان پیچیده دارن رو تجربه کنیم تا بتونیم به جایی برسیم که بتونیم بالاخره این بازی رو تموم کنیم و یک بار برای همیشه اون رو از کامپیوتر یا کنسول و حتی موبایلمون حذفش کنیم.

تو این از گیموشن آرت قراره به معرفی این بازی‌ها که رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی هستند بپردازیم.

بازی Getting Over It

رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ Getting Over It

اصلا هیچ شکی وجود نداشت که لیست رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ رو با این بازی شروع می‌کنم. بهتون دروغ نمیگم؛ هر وقت اسم این بازی رو می‌شنوم یه ترامای قدیمی سراغم میاد و به بدنم لرزه می‌افته؛ یاد وقتایی میفتم که ساعت‌ها پای این بازی می‌شستم تا بتونم بالاخره از یه مانع خیلی ساده از این بازی رد بشم و انقدر به عقب برمی‌گشتم که از انجام دادن بازی ناامید میشدم.

اما نکته جالب اینه که بازیش به طرز عجیبی اعتیادآوره. یعنی با این که می‌دونید این بازی ساخته شده که شما رو از اول تا آخر عذاب بده، اما باز هم می‌رید سراغش. این تکرارپذیری بازی به خاطر اینه که نمی‌خواید قبول کنید که سازنده بازی شما رو شکست داده و اون حس تسلیم‌ناپذیری میاد سراغتون، گلوتون رو می‌گیره و ازتون می‌خواد که هر طوری شده این بازی رو تموم کنید.

شاید یکی از دردناک‌ترین بخش‌های بازی وقتی بود که از یه ارتفاع زیادی به اول بازی برمیگشتید؛ اینجا بود که سازنده بازی در هوشمندانه‌ترین حالت ممکن یه موسیقی جز یا کلاسیک براتون پخش می‌کرد و با یه صدای آروم اما رو اعصاب ازتون میخواست که آرامشتون رو حفظ کنید و پرانگیزه باقی بمونید که این خونسردی راوی بازی باعث میشد که اعصابتون بیشتر خرد بشه.

بازی Dark Souls: Prepare to Die Edition

رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ Dark Souls: Prepare to Die Edition

دیگه اگه یه گیمر حرفه‌ای باشید، بازی دارک سولز براتون غریبه نیست و با این فرنچایز آشنایی کامل دارید. یکی از بازی‌هایی که تو نسل هفتم بازی‌های ویدیویی تونست به معنای واقعی کلمه، چالش رو تو یک بازی ویدیویی به نمایش بکشه همین بازی بود که وقتی منتشر شد، انقدر سر و صدا کرد که خیلی‌ها این بازی رو تهیه کردن تا نشون بدن گیمر خفنی هستن و چالش‌های این بازی براشون معنایی نداره. اما خب سازنده‌ها حتی تو پسوند این بازی یعنی Prepare to Die Edition گفته بودن که تو این بازی فقط باید آماده مرگ باشید و به شکل استادانه‌ای سر قولشون باقی موندن و تو هر فرصتی که گیر میاوردن، کاراکتر شما رو به کشتن میدادن. و بازی رو تبدیل به یکی از رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ میکردن.

البته الان شاید دارک سولز اون بازی رو اعصاب قدیم نباشه و خیلی از گیمرها با این فرنچایز خاطره‌های زیادی ساختن و میشه گفت که دارک سولز یکی از جریان‌سازترین فرنچایزهای تاریخ بازی‌های ویدیویی هستش. حتی دارک سولز الان یه سبک جداگونه از بازی محسوب می‌شه که خیلی از بازی‌های امروز به خصوص بازی‌های مستقل از سبک این بازی استفاده می‌کنن و هیدتاکا میازاکی، کارگردان این بازی یکی از محبوب‌ترین بازی‌سازهای دنیاست که بازی آخرش یعنی Elden Ring تونست جایزه بهترین بازی سال رو متعلق به خودش کنه.

اما شکی وجود نداره که وقتی قسمت اول دارک سولز منتشر شده بود، یه رابطه ترکیبی از عشق و نفرت بین پلیرهای این بازی به وجود اومده که این بازی رو جز رومخ‌ترین بازی‌های ویدیویی تا اون زمان قرار می‌داد.

بازی Flappy Bird

رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ بازی Flappy Bird

وقتی بازی فلپی برد منتشر شد، سیل عظیمی از پلیرها سمت این بازی رفتن و اون موقع که تولیدکننده‌های محتوا کم کم داشت کارشون میگرفت،‌ از این بازی استفاده کردن تا بتونن چشم‌های بیشتری رو به سمت خودشون جذب کنن و فلپی برد این کار رو به خوبی براشون انجام داد. چون یوتیوبرها و استریمرها هر کدومشون حین تجربه این بازی اعصابشون خورد میشد و موس، کیبورد و حتی گوشی‌های زیادی تو راه بازی کردن این بازی شکست و فلپی برد خیلی سریع تونست کلی پلیر به دست بیاره که همشون مشکل خودآزادی داشتن.

تو این بازی باید با کلیک کردن یا لمس کردن صفحه یک پرنده رو کنترل می‌کردید و باید حواستون میشد که این پرنده به مانع‌های داخل بازی برخورد نکنه و هم‌چنین باید جوری رو هوا نگهش میداشتید که یه موقع داخل چاه نیفته. با این که کل گیمپلی بازی به یه لمس یا کلیک خلاصه میشد، اما همین کار انقدر چالش‌برانگیز بود که امون گیمرها رو بریده بود و قطعا میشه از این بازی به عنوان یکی از رو اعصاب‌ترین بازی‌های ویدیویی یاد کرد.

البته این بازی خیلی زود به خاطره‌ها پیوست و همونطور که خیلی سریع پلیرهای زیادی رو به دست آورد، به همون سرعت هم کلی پلیر از دست داد.

اگر شما هم علاقه زیادی به بازی کردن با گوشی تون دارید حتما سری هم به مقاله بهترین بازی های موبایلی بزنید. چند تا بازی مخصوصی گوشی که احتمالا کمتر اسمشونو شنیدید رو بهتون داخل این مقاله معرفی کردیم.

بازی QWOP

رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ بازی QWOP

این بازی شاید ضعیف‌ترین بازی در بین کل این لیست باشه؛ کاری با رو اعصاب و رومخ بودن این بازی نداریم. این بازی به طور کلی هیچ چیز جذابی برای ارائه نداشت و به طور معمول، هیچ گیمری سراغ تجربه این بازی نمیره. دلیلی که باعث شد بازی QWOP بتونه به این مقدار از پلیر برسه، این بود که تولیدکننده‌های محتوا و استریمرها سراغ این بازی رفتن و خودشون رو توی موقعیت مشمئزکننده قرار دادن تا این که بتونن چندتا نگاه بیشتری روی خودشون داشته باشن و رومخ بودن این بازی باعث شد تا پلیرهای زیادی صرفا برای خنده هم که شده این بازی رو تجربه کنن.

این بازی به شما کنترل یک دونده دو و میدانی رو میده با این تفاوت که به معنای واقعی کلمه شما همه چیز این فرد برای دویدن رو کنترل می‌کنید. دکمه‌های QWOP هر کدوم بخش‌های مختلفی از پای دونده رو کنترل می‌کنن و شما باید با ریتم درستی این دکمه‌ها رو کنار همدیگه فشار بدید تا بتونید کاراکتر بازی رو بدوانید. اولش فکر می‌کنید خیلی سادس اما بهتون قول میدم که به محض تجربه این بازی متوجه میشید که چقدر این بازی می‌تونه رو مختون باشه.

اما باید اعتراف کنیم که با وجود همه ایرادهایی که به این بازی وارده، این بازی کار اصلی خودش یعنی سرگرم‌کنندگی رو در کنار رو اعصاب بودنش به خوبی انجام میده.

بازی Among Us

بازی Among Us

امانگ آس از اون دسته بازی‌هایی هستش که دلتون میخواد توش برنده باشید؛ حتی اگه آدم رقابتی هم نباشید، این بازی شما رو تو یه اتمسفر قرار میده که دوست دارید هر طور که شده تو این بازی برنده باشید. از طرف دیگه هم برنده بودن تو این بازی سخت هستش؛ چه ایمپاستر یا همون نفوذی و چه کرومیت (Crewmate) یا خدمه سفینه باشید، به هر حال یه استرسی همراهتون هستش و رو اعصاب‌ترین بخش بازی اینه که نمی‌دونید کی دروغ میگه و کی داره راست میگه.

اما رو اعصاب‌ بودن بازی همینجا تموم نمیشه؛ بعضی اوقات شما بی‌گناه هستید و تقصیرها همه گردن شما میفته و حالا باید یک تعداد آدم که قانع شدن شما گناهکار هستید رو قانع کنید که دارن اشتباه میکنن و تجربه نشون داده تو بازی امانگ آس اگه با اکثریت آرا قبل از رای‌گیری گناهکار باشید، دیگه خیلی سخت می‌تونید نظر بقیه رو عوض کنید و همین موضوع باعث میشه که به راحتی اعصابتون حین تجربه این بازی خورد بشه.

اما در کنار تمام اعصاب خوردی‌های این بازی، باید اعتراف کرد که امانگ آس یکی از سرگرم‌کننده‌ترین بازی‌های ویدیویی هستش که زمان کرونا کلی تفریح برای ما داشت و ما رو از این وضعیت نابه‌سامان به هر شکلی که شده نجات داد.

بازی Geometry Dash

بازی Geometry Dash

شاید اوایل تجربه این بازی هیچ حس اعصاب خردی نداشته باشید اما بهتون قول میدم که اگه یه کم تو بازی جلوتر برید، متوجه می‌شید که چقدر این بازی می‌تونه اعصاب خردکن باشه و چالش‌هایی که جلوی روتون قرار می‌گیره انقدر پوچ و عجیبه که امکان داره گوشیتون یا پی سیتونو بشکونید. مساله اینه که ما می‌تونیم با چالش‌های سخت کنار بیایم، اما چالش‌های این بازی قشنگ معلومه واسه این طراحی شده که اعصاب شما رو به هم بریزه. مساله بعدی هم اینه که بازی انقدر اعتیادآور هستش که نتونید راحت از چالش بازی بگذرید.

این بازی مفهوم خیلی ساده‌ای داره. شما یه مکعب یا یه جسمی هستید که باید از مانع‌های سر راهتون رد بشید اما باید حواستون باشه که به مانع‌های بازی نخورید و این مانع‌ها اولش با فاصله و خیلی مهربون از هم قرار گرفتن اما به مرور زمان فاصلشون نزدیک‌تر میشه و به مرور زمان این مانع‌ها متحرک میشه! این چالش‌ها به مرور زمان انقدر سخت‌تر میشه که اصلا همین الان هم بهش فکر می‌کنم اعصابم خورد میشه. اما اگه می‌خواید نهایت اعصاب‌ خردی این بازی رو تجربه کنید، توصیه می‌کنم مرحله‌های شخصی‌سازی شده که خود کاربرها ساختن رو تجربه کنید که خود سردردن.

بازی Super Meat Boy

بازی Super Meat Boy

استودیوی Team Meat یکی از استودیوهای مستقلی هستش که به اندازه استودیوهای بزرگ و AAA سر و صدا کرد؛ اونم تو دوره‌ای که خیلی‌ها اصلا از استودیوهای مستقل خبر نداشتن و این محبوبیت استودیوی میت به خاطر مستندی بود که بر اساس بازی‌های مستقل ساخته شد که یکی از بازی‌هایی که داستان موفقیتش توی این مستند روایت میشه، همین بازی Super Meat Boy هستش. بازی که تا همین امروز انقدر طرفدار داره که خیلی‌ها مادهای زیادی براش ساختن که بتونن تکرارپذیری این بازی رو ادامه بدن.

سوپر میت بوی راجع به یک تیکه گوشت متحرک هستش که دوست دخترش دزدیده میشه و حالا باید از مراحل مختلف بگذرید تا بتونید دوست دخترتون رو نجات بدید. تو این بازی مثل آب خوردن کشته میشید. انقدر تله و مانع جلوی راهتون هست که هر تو هر مرحله بازی راحت ده بار به بالا بمیرید. نکته دردناک اینه که وقتی یه مرحله رو تموم می‌کنید، بازی به صورت خودکار مرگ‌هاتون رو بازپخش می‌کنه تا یه کم بیشتر اعصابتون رو خورد کنه. هر چی هم که تو بازی جلوتر پیش می‌رید، تله‌ها و مانع‌ها غیرمنطقی‌تر و سخت‌تر میشن. البته سازنده این بازی یعنی آقای مک‌میلان فقط Super Meat Boy رو به عنوان یه بازی تو مخی نساخته و بازی بعدی هم که می‌خوایم معرفی کنیم هم دقیقا به همین شکل تو مخه.

بازی Binding of Isaac

بازی Binding of Isaac

دنبال کردن داستان آیزاک قطعا یکی از جذاب‌ترین تجربه‌هایی هستش که می‌تونید تو دنیای بازی‌های مستقل پیدا کنید. این بازی از هر لحاظ یه بازی جذاب هستش که حتی به عقیده خودم حتی از Super Meat Boy که انقدر طرفدار داشت، بازی بهتری بود و می‌تونستید ساعت‌ها به تجربه داستان جذاب این بازی بپردازید. البته باید بگم که این در حالی ممکنه که یه اعصاب پولادی هم کنارش داشته باشید و چالش‌های غیرمنطقی این بازی و تصمیمات عجیبش سرتون رو درد نیاره.

اول بازی همه چیز خیلی نرماله. شما یه پسر بچه گمشده تو زیرزمین خونه هستید که از دست مادر شیطانیتون دارین فرار می‌کنید اما به مرور زمان دشمن‌هاتون از یه سری کرم ساده تبدیل به مارهای بزرگ و موجودت بسیار کریح اما همزمان بانمک میشن که از هر جایی تو نقشه میتونن با یه ضربه کارتون رو یک سره کنن. از دردناک‌ترین بخش‌های بازی هم آیتم‌هاش هستن. تصور کنید که کلی دشمن می‌کشید و به بخش‌های مخفی نقشه می‌رسید و یه جعبه پیدا می‌کنید که باید سکه‌هایی که با زحمت جمع کردید رو خرج کنید تا این جعبه رو باز کنید. اما به محض باز کردن جعبه، متوجه می‌شید که نصف جونتون رفته و آیتمی که پیدا کردید در حقیقت سمی بوده! دیگه واقعا این اعصابتون رو خورد نکنه تبریک میگم شما اون اعصاب پولادی که گفتم رو دارین!

بازی Agony

بازی Agony

این بازی اول تو کیک‌استارتر رونمایی شد و تونست خیلی بازخوردهای خوبی داشته باشه؛ تا این حد که سریعا از طریق کمک‌های مردمی پول توسعه این بازی جمع شد و سازنده‌های بازی هم خیلی سریع افتادن روی توسعه این بازی که زودتر به قولشون عمل کنن و این بازی رو منتشر کنن. اول باید یه دست مریزاد گفت که برعکس خیلی از توسعه‌دهنده‌های توی کیک‌استارتر که پول مردم رو بالا میکشن، سازنده‌های این بازی واقعا به قولشون عمل کردن و این کار رو انجام دادن. بازی Agony  منتشر شد اما به طور قطع این بازی یکی از رو اعصاب‌ترین بازی‌هایی هستش که تا به امروز تجربه می‌کنید.

این بازی شما رو به جهنم می‌فرسته؛ یه جهنم خیالی ساخته ذهن مریض نویسنده‌ها و طراح‌های بازی که حتی از اون جهنم ترسناکی که همه ما تو ذهنمون داریم، ترسناک‌تر بود. گیمپلی بازی و داستان به اندازه کافی بد هستش که رو اعصابتون باشه اما رومخ‌ترین بخش بازی خود جهنم هستش. اتفاقاتی که تو جهنم می‌افته می‌تونه واقعا تاثیرات منفی به روح و روانتون بزاره. ساده‌ترین بخش بازی وقتی هستش که باید بعضی جاها دیوار بسازید و حفره‌ها رو پر کنید و در این بخش باید از کودک‌ها به عنوان ملات استفاده کنید! یعنی فکر کن یه کودکو میزاری بین آجرها و سنگ‌ها، سنگ‌ها رو میندازی روشت و از گوشت له شده و خون این کودک باید به عنوان ثتبیت‌کننده مصالح استفاده کنید؛ حتی فکر کردن بهش هم دردناکه.

بازی Manhunt

بازی Manhunt

برای این که بخوایم بازی Manhunt رو تو دسته بازی‌های رومخ قرار بدیم دلایل زیادی وجود داره اما فکر کنم همین دلیل کافی باشه که بازی منهانت تو خیلی از کشورهای دنیا ممنوع هستش؛ یعنی نه می‌تونید این بازی رو از فروشگاه‌های قانونی خرید کنید و هم این که اگه حین خرید و فروش این بازی دستگیر بشید، براتون جریمه مالی به دنبال داره. این نشون میده که حتی استودیوی بزرگی مثل راکستار که فکر می‌کنیم همیشه باید شاهکار بسازه، می‌تونه یکی از رومخ‌ترین بازی‌های دنیا رو توسعه بده! بازی که به راحتی می‌تونه روح و روانتون رو تحت تاثیر خودش قرار بده.

شما تو این بازی داخل یه تیمارستان هستید و هدف شما کلا یه کاره! این که هدف‌های موجود تو بازی رو به مشمئزکننده‌ترین شکل ممکن به قتل برسونید و بازی هم بهتون آلات قتاله زیادی رو میده که بتونید قوه تخیل خودتون رو داخل گیمپلی بازی خالی کنید. از چاقوهای بزرگ گرفته تا سیم خاردار و حتی مشما فریزر، این بازی شما رو آزاد میزاره تا قتل‌هاتون رو خیلی هنرمندانه انجام بدید. یعنی از قطع کردن سر یه نفر با یه سیم خاردار کند گرفته تا مثله کردن بدن دشمن‌ها با شمشیر و چاقو. شاید تمیزترین حالت قتل تو بازی این باشه که با مشما فریزر یه نفرو خفه کنید! اصلا نگم دیگه براتون!

بازی Only Up

بازی Only Up

هر از چندگاهی هم یه بازی از ناکجاآباد میاد که تو هر پلتفرمی میری، می‌بینی که گیمرها دارن اونو بازی می‌کنن و استریمرها و یوتیوبرها همینجوری دارن راجع بهش محتوا میسازن. یکی از این بازی‌هایی که اتفاقا خیلی هم از انتشارش نگذشته، بازی Only Up بود که به خاطر رو مخ بودن بیش از حدش تونست توجه خیلی زیادی رو به دست بیاره.

خیلی خیلی سادس دیگه؛ وقتی یه بازی منتشر میشه که چالش زیادی رو به همراه داره، همه گیمرها میخوان نشون بدن که چالشه براشون هیچ‌کاری نداره و به همین ترتیب شروع می‌کنن به تجربه بازی اما وقتی متوجه میشن که نه بابا چالشه خیلی سنگین‌تر از این حرف‌هاست، اونا هم وارد دنیایی از درد و پشیمونی و اعصاب خردی میشن. بازی اونلی آپ یه گیمپلی خیلی خیلی ساده داره؛ کل بازی شما باید از مانع‌های جلوی راهتون بالا برید و حواستون باشه که سقوط نکنید.

این بالا رفتن تا جایی ادامه پیدا می‌کنه که وارد آسمون میشید و هر چقدر که به سمت بالا حرکت می‌کنید، بازی سخت‌تر و احتمال افتادنتون بیشتر میشه. خلاصه خودتون رو برای یه اعصاب خوردی زیاد آماده کنید. البته الان که نمی‌تونید بازی رو تجربه کنید. تو یه حرکت خیلی عجیبی،‌ سازنده این بازی، اثر رو از استیم حذف کرده؛ به خاطر این که استرس ساختن اپدیت این بازی رو داره و نمیتونست این استرس رو تحمل کنه. البته یه شایعه‌هایی وجود داره که چند نفر به خاطر استفاده بدون اجازه از اثرشون تو این بازی، از سازنده اونلی آپ شکایت کردن. حالا باید دید که آینده این بازی چطور میشه.

پایان‌بندی

این شما و این هم ده تا از رو اعصاب‌ترین بازی‌های تاریخ دنیای بازی‌های ویدیویی که می‌تونید تجربه کنید اما محض آرامش روح و روانتون هم که شده توصیه می‌کنم این کار رو با خودتون نکنید. مرسی که تا اینجا با ما همراه بودید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما را در رسانه های دیگر دنبال کنید