بازی های دیده نشده نسل هشت

بازی های نسل هشت

در میون سیل پرتعداد عناوین مختلفی که هرسال منتشر میشن همیشه یسری آثار درجه یک هستن که اون وسطا زیر سایه و سر و صدای بقیه عناوین گم میشن و اونطور که لیاقتش رو دارن دیده و شنیده نمیشن. مهمم نیست فیلم باشه، کتاب باشه، کامیک باشه، انیمه باشه یا گیم، همیشه این اتفاق میوفته، حالا میخواد بخاطر عرضه کنار بازیای معروف با تبلیغات چند ده میلیون دلاری باشه یا صرفا خاص و متفاوت بودن خود بازی، علت هرچی که هست، این بازیا طول میکشن که به اون بازخورد و جلب توجهی که لیاقتش رو دارن برسن.

سلام به بروبکس گل گیموشنی، با یه قسمت نسل هشتی به خونه‌هاتون اومدیم. تو این مطلب قراره درمورد بازیایی صحبت کنیم که تو نسل هشتم، یعنی نسل کنسولای پلی‌استیشن چهار و اکس‌باکس وان و نینتندو سوییچ صحبت کنیم که با وجود کیفیت بالاشون، اونطور که باید مورد توجه قرار نگرفتن و دیده نشدن. بزنید اون شست خوشگل لایک و زنگوله دلربای سابسکرایب رو که قراره درمورد کلی بازی خفن حرف بزنیم.

Pyre

بازی های نسل هشت

سومین بازی استودیو سوپر جاینت گیمز که این روزا Hades‌اش حسابی سروصدا کرده محصولی متفاوت به نسبت کارهای قبلیش بود. دو بازی نخست سوپرجاینت بازیایی بودند که با وجود برخورداری از داستان درجه یک، این گیم‌پلی بود که کلیت بازی براساس آن پیش می‌رفت. بازیای تاپ‌داون با گرافیک و موسیقی مشتی، دقیقا شبیه همون چیزی که توی hades کم و بیش شاهد اونیم، ولی pyre اومد و داستان رو مرکزیت خودش قرار داد و چه داستانیم، با وجود ساده بودن گیم‌پلی بازی، قصه و انتخاب‌های مختلف اخلاقی و معناداری که در جای جای بازی می‌کنید «پایر» رو به یکی از خاص‌ترین بازیای این استودیو بدل کرده، عنوانی درمورد انقلاب و انسانیت و مهم‌تر از همه، آزادی و این شمایید که با انتخاب‌هاتون تعیین می‌کنید کدوم از افراد تیمتون از تبعید رهایی پیدا کنند و به آغوش خونواده‌هاشون برگردند و یا اینکه کلی نگر باشید و سعی کنید با نجات افرادی که به هدف بزگتر، انقلاب کمک می‌کنند در راستای تحقق اون تلاش کنید.

Night in the woods

شبی در جنگل دوست‌داشتنیست، گرم و صمیمیست، فقط کافیست چند ساعت تو شهر کوچیک و دوستانه Possum Springs بگذرونید تا متوجه حرفم بشید. شهری که برای «می بوروسکی» گربه، یاداور گذشته‌ها و دوران کودکی و نوجوونیه و بازگشت به اون دوجین خاطرات و احساسات مختلف رو براش یاداور میشه. مطمئنم پیش اومده براتون وقتی بعد مدتا به یه مکان قدیمی سر میزنید یا خونه قبلی و اتاق قدیمیتون رو می‌بینید سیلی از حسای مختلف شما رو دوره میکنه، مجموعه‌ای از خاطرات مختلفی که انگار تو اون مکان قفل و زنجیر شدن و شما کلید باز کردن تمامیشون هستید. شخصیت اصلی این بازیم بعد اخراج از دانشگاه و تحمل اتفاقاتی ناخوشایند،‌ حالا به شهر کودکیش برگشته،‌ شهر کودکی که با وجود یاداوری گذشته، رازی تاریک و خطرناک رو مخفی می‌کند، رازی که شاید به بهای جون می و دوستانش تموم بشه.

Batman the TellTale Series

دو فصل بتمن تل‌تیل بدموقعی اومدن. درست تو روزایی که تل‌تیل حال و اوضاع خوبی نداشت و مدتی بعد از اتمام عرضه فصل دوم هم بطور رسمی اعلام ورشکستگی کرد. ولی از سوی دیگه نوید دهنده شروع تغییرات و اتفاقات درستی تو استودیو بودند که متاسفانه فرصت نشد ادامه مسیرشون رو ببینیم. بعد استفعا کوین برنر که عملا یه تنه تو دو سال مدیریتش پیکره تل‌تیل رو به خاک و خون کشید، با مدیریت جدید استودیو تو مسیر درستی قرار گرفته بود که یکی از نشونه‌هاش، همین اقتباس بتمنیشون بود. اقتباسی به نسبت متفاوت که ضمن بازی با گذشته خونوادگی وینا، سعی کرده بود تصویر تازه‌ای از بسیاری از ویلینای سری نشون بده. جدا از این، بازی در بسیاری از موقعیت‌های به شما این امکان رو میداد که برای حل مسائل و مشکلات مختلف از بین بروس وین و هویت مخفیش، بتمن یکی رو انتخاب کنید و همین تمرکز بیشتر روی شخصیت بروس به‌جای بتمن از نقاط قوت بازی بود. فصل دوم هم با وجود کیفیت بسیار بالاش و پرداخت عالی شخصیت جوکر و رابطه‌اش با بروس/بتمن، از جمله آخرین کارایی بود که تیم اصلی تل‌تیل فرصت کار روش رو پیدا کردن.

Ruiner

دو، سه سال قبل اینکه سایبرپانک (از ویدئو سایبرپانک گویی کیانو ریوز در E3 استفاده شود!) بیاد و تب سایبرپانک رو به جون همه بندازه، خیلی بی‌سروصدا یه اکشن سرعتی تاپ‌داون اومد به اسم Ruiner که هوش از سر هر اکشن دوستی می‌برد. جدا از کیفیت بالای گیم‌پلی بازی، با یکی از سایبرپانکی‌ترین شهرا و محیطای این‌چنینی تو بازیا طرف هستیم. آدمایی که تکنولوژی به شکلی ریخت و فیگور اونها رو دستخوش تغییر کرده و شهری که زیر سایه اسمون خراشا و سلطه شرکتای قدرتمند کمر خم کرده و همه چیز یه کیفیت پیشا‌ آخرالزمانی درجه یک داره، حالا شما در این بین میون دیوارای فلزی و بتنی این ابرشهر رو به نابودی باید راهتون رو میون دوجین دشمن مکانیکی و سایبورگی باز بکنید تا سر از راز گذشتتون در بیارید.

Prey

ریبتوت prey توسط استودیو آرکین از اون بازیای اول شخص خاص نسل هشته. آرکینی که تو همین نسل هشت dishonored 2‌ رو ساخت، با پری مسیر متفاوتی رو میره و یه تجربه فضایی درست و حسابی رو براتون میپزه! بازی شما رو میبره به ایستگاه فضایی تالوس 1 و در نقش مورگان یو قرار میده، محققی که برای بررسی موجودی بیگانه به این سفینه رفته و متاسفانه گویا خیلی آشنایی با سری فیلم alien و سری Dead Space نداره و نمیدونه که موجود بیگانه فضایی توی سفینه فضایی! فقط و فقط یه معنی داره؛ ساعت‌ها لذت ناب برای من گیمر!

Gravity rush 2

اگه دلتون یه اکشن پلتفرمر سه بعدی درجه یک میخواد همین العان پاشید و گرویتی راش دو رو بزنید. بازی جدید کئیچیرو تویاما برعکس سایلنت هیل و سیرناش، نه تنها ترسناک و مریض نیست، بلکه یه بازی رنگارنگ خوش حس و حاله که شما رو میبره به دل یه دنیای فانتزی اروپایی دوست‌داشتنی تو نقش یه دختر مو بلوند به اسم کت! سال‌های اخیر امثال این بازیا کم و کمتر شدن و عرضه بازیای با کیفیتی مثل همین گرویتی راش تو این سبک رو باید به فال نیک گرفت. تازه نسخه اول هم که برای ویتا عرضه شده بود یه ریمستر خوب داره که اونم تجربه لذت‌بخشیه. خبر ناراحت کننده فقط اینه که درای استودیو «تیم گرویتی» سازنده این بازی که خودش بخشی از japan studio سونی بود بدنبال منحل شدن این استودیو بسته شد و این آخرین بازیشون بود.

Return of the Obra Dinn

«لوکاس پوپ» یه نفره یه papers please ساخت و دنیای بازیای مستقل رو بهم ریخت. بعد چند سال بی‌خبری، دوباره یه نفره یه بازی دیگه ساخته که دوباره بهم زده همه‌چی رو. یه بازی ماجرایی کاراگاهی تک‌بیتی که شما رو تو نقش محققی قرار میده که قراره سر از راز کشتی گمشده ابرا دین در بیاره! کشتی که بعد چند سال ناپدیدشدن و بی‌خبری بالاخره پیدا شده. شما توی بازی یه ساعت مخصوصی دارید که بعد پیدا کردن جنازه‌ای، شما رو دقیقا به لحظه مرگ اون شخص منتقل میکنه، یه تک فریم ثابت که فقط مرگ اون شخص و اتفاقات پیرامونش رو نشون میده. توی این تک فریم،‌شما میتونید قدم بزنید، بقیه افراد حاضر در اون صحنه رو ببینید و خلاصه به طور عینی تو زمان حرکت کنید. علتای مرگم متفاوته، از اقدام به قتل یکی از خدمه گرفته تا حمله کراکن یا پری‌های دریایی تا زد و خوردی دوستانه بازی پره از مرگایی که خواسته یا ناخواسته افسانه کشتی ابرا دین رو سر زبون‌ها انداختن.

Ancestors – The Humankind Odyssey

بازی جدید خالق سری آساسینز کرید بجای اورشلیم قرون وسطی و ایتالیای رنسانس، اینبار شما رو نه به دویست سیصد پونصدسال گذشته، بلکه میلیون‌ها سال در گذشته و قبل از اینکه اصلا خبری از هرگونه انسانی باشه! و ما رو تو نقش اجداد پشمالوی انسان‌نمامون قرار میده، اجدایی که حالا قراره به کمک ما سفر ادیسه‌وار خودشون رو شروع کنن طی نسل‌ها آروم آروم بدل به اولین نسخه‌های ما بشن. نیاکان هم یاداور بخش اول فیلم ادیسه فضایی کوبریکه، هم کتاب انسان خردمند و هم بازیای سبک بقا! چون هدف اصلی شما و گروهتون توی بازی تکامله، و تکامل طبیعتا در ابتدا با بقای اون گونه اتفاق میوفته، شما دقیقا مثل یه شامپانزه تازه به دنیا اومده باید برای اولین بار با محیط دوروبر خودتون اشنا شید، کاربردهای مختلف اشیای گوناگون رو یاد بگیرید و بتونید از اونها در موقعیتای مناسب استفاده کنید. علاوه بر اون باید خلاقیت داشته باشید و دست به نوآوری بزنید و به آرامی طی نسل‌های مختلف، دریافتی‌های خودتون رو به نسل‌های بعد و همگروهیاتون منتقل کنید تا شاید، این مسیر تکاملی، این ادیسه، به موجودی هوشمند و خودآگاه بدل بشود.

The Last Guardian

بازی های نسل هشت

فومیتو اوئدا و تیمش دوباره یه بازی ساختن که قند تو دلتون آب میکنه. بعد دو تجربه شگفت‌انگیز ایکو و سایه کلوسوس، اونها اینبار شما رو تو نقش پسرکی قرار میدن که باید به کمک گربه عظیم‌الجثه پرنده‌شکلی! به اسم تریکو از شهری باستانیه عظیمی فرار بکنه. آخرین نگهبان بی‌اندازه اوئداییه و بیش از اینکه یاداور سایه کلوسوس باشه، شما رو یاد ایکو و ریشه‌‌‌های نخستین این استودیو خوش‌ذوق میندازه. اگر تو ایکو ما شاهد همکاری پسرک و دخترکی برای فرار از قلعه بودیم. اینبار این دوگانه به انسان و حیوان تغییر کرده، حیوانی که مثل هر موجود دیگری در ابتدا به شما اعتماد نداره و شما هم از این موجود گنده می‌ترسید،‌ ولی رفته رفته طی اتفاقات مختلفی که با هم از سر می‌گذرونید، چنان اعتماد و عشق و علاقه متقابلی بینتون ایجاد میشه که نمونش تو صنعت ویدئو گیم کم پیدا میشه.

VA-11 Hall-A – Cyberpunk Bartender Action

بازی های نسل هشت

گفتیم ویدئو رو با یه بازی سایبرپانکی متفاوت دیگه تموم بکنیم. این عنوان با این اسم طولانی و عجیب‌ و غریبش که والهالا نامیده میشه، شما رو میبره وسط یکی از غنی‌ترین و پرجزییات‌ترین دنیاهای سایبرپانکی ویدئو گیم. دنیایی که شما حتی یکبار پاتون رو توی خیابوناش نمیزارید و کل مدت در باری در کوچه پس کوچه‌های شهر، از میون صحبتا و گپ و گفت مشتریاتون متوجه اوضاع و احوال دنیا میشید. والهالا از این جهت به خاطر نوع رویکردی که به جهان‌سازی و قصه‌گویی داره بی‌شباهت به papers please‌ نیست که اون بازی نیز کل قصش رو توی یه کیوسک دو در سه مرزی روایت می‌کرد.

والهالا جدا از جهان‌سازی معرکه‌اش، شخصیت‌پردازا و لحاظات دلنشین هم زیاد داره. بعد مدتیم شما چنان تو نقش بارتندری فرو می‌رید و درگیر سرو نوشیدنیا و کاکتیلای مختلف میشید که یادتون میره بیرون از اتاق و لپ‌تاپ خودتون هم یه دنیای عجیب و پر از قصه منتظر شماست!

چه بازیایی، به به، ایندی و AAA خلاصه جمع همه جور بود. امیدوارم اگه عناوینی رو از این لیست هنوز تجربه نکردید، این مقاله توجه شما رو به این زمردای خوش‌رنگ و لعاب جلب بکنه و برید و چند صباحی عیشی حسابی باهاشون داشته باشید. بازیاییم که از دید خودتون توی نسل هشت اونطور که باید و شاید دیده نشدن و بنظرتون جاشون توی این مطلب خالیه رو هم تو بخش کامنتا برای ما بنویسید. دم همتونم گرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ما را در رسانه های دیگر دنبال کنید

آخرین پست های ما